قله یخچال و قله کوبری،سیمرغ همدان (زمستانه)
near Sīlvār, Hamadān (Iran)
Viewed 288 times, downloaded 8 times
Trail photos
Itinerary description
تاریخ صعود: 02_1401/10/01
وضعیت هوا: روز اول برف و مِه سنگین،روز دوم آفتابی و سپس طوفان و مِه
دمای هوا: منفی 13 درجه
دمای حسی هوا: منفی 24 درجه
سرعت باد: 17 تا 68 کیلومتر بر ساعت
برنامه سوم گروه با چالشها و شرایطی متفاوت اجرا شد که تجربههای جدید و متفاوتی برای ما به ارمغان اورد.
این برنامه نیاز به جزئیات دقیق برای اجرا داره و اگر قصد صعود در فصل زمستان و صعود چالشی دارید حتما گزارش رو بخونید.
شب یلدا بود و ما حدود ساعت 22:30 دل به جاده زدیم توی یک هوای بسیار سرد که چلهی زمستون از همین ابتدای کار برف و بوران رو شروع کرد.
حدود ساعت 04:20 دقیقه به ابتدای روستا رسیدیم،در ابتدا ماشین رو در جای پارک اول که پوینت گذاری شده گذاشتیم اما یکی از دوستان ماشین را بعد از دیدن جاده که انصافا چندان هم مرغوب نیست و سنگهای ریز و درشت زیادی هم به کف ماشین برخورد کرد تا انتهای روستا برد.
خب حالا که دقیقا به ابتدای محل کوهپیمایی رسیدیم و دره مرادبیگ در اوج سکوت و پوشیده از برف و یخ با صدای جویبار کم عمقش که گاها در بعضی جاها روی آن برفک و یخ بسته زیبایی خودش را نمایان میکند.
خب از اینجا آماده یک برنامه پر از چالش و سرسخت شدیم و سعی بر این داشتم که بتوانم در این شرایط بهترین مسیر را هم ثبت کنم و پوینتهای کاربردی را برای شما عزیزان هم بگذارم.
حدود 5 کیلومتر از مسیر دره را پیمایش کردیم و از زیبایی بی حد و مرز آن لذت خالص را میبردیم زیرا تنها کسانی که تا به این لحظه در این مسیر و کوهستان بودن گروه 3 نفره ما بود؛
پس از رسیدن به چشمه دوم قبل از پناهگاه ایزدی و آبشار سطح دره کاملا یخ زده بود و جویبار زیر آن جریان داشت که متاسفانه ما کرامپون و کلنگ یخ همراه خود نداشتیم.
بنابراین پلن A ما همانطور که قبل از برنامه حدس میزدم بی فایده شد یعنی گذر از دره برای ما غیرممکن بود،مسیر سربالایی بدون وقفه به بالا از میان بوتههای خار و برفها ادامه دادیم تا به پاکوب یال یا بقول بومیها (مسیر کَمانی) برسیم،شیب سنگین را باید حدود 260 متر ارتفاع میگرفتیم و در این بین تنها یک چیز من را میتوانست به کلی منصرف کند آن هم بسته بودن مسیر یال بود.
پس از رسیدن به پاکوب برف قابل توجهی روی پاکوب بود که ما رو خوشحال کرد،پس از ادامه در مسیر ابرها به یکباره خورشید را پوشاندن و کوهستان رفته رفته غرق در مِه شد بطوریکه حدود ساعت 13 میدان دید ما به بیشتر از 5 متر نمیرسید و در بین زمین و آسمان روی گذرگاهی باریک و پوشیده از برف با عمق 10 تا 60 سانت گاهی تا زانو و گاهی تا زیر کمر در برف فرو میرفتیم.
برف شدیدی شروع به بارش کرد و سرعت وزش باد هم به حدود 40 کیلومتر بر ساعت رسید.
دیگر باورم شده بود که تنهاییم و هیچ کمکی هم وجود ندارد و با توجه به زمان،فرصت بازگشت را هم نداریم.
به خطرناکترین و ریسکیترین نقطهی گذرگاه رسیدیم که شیب زیادی رو به پایین داشت و پرتگاه در کنار ما کنترل حواس ما را سخت کرده بود،بالای سرمان هم تنها نقطهی مستعد ریزش بهمن در این مسیر بود که برف تازهی قابل توجهی روی برف یخ زدهی قبلی را گرفته بود و هر لحظه امکان ریزش و شروع بهمن را داشت،شرایط قابل توصیف نیست و باید فقط گذشت هرچه سریعتر و احتیاط تنها چیزی بود که ذهن می توانست تحلیل کند زیرا که زیر پایمان هم جویبار یخ زده کوچکی یخ زده بود و تا بالای زانو در برف گیر کرده بودیم.
چشمم کم کم میتوانست ابتدای شیب آخر به سمت پناهگاه را ببیند و این بزرگترین امیدواری بود.
در این بین همنوردان از شدت اضطراب و سختی مسیر تصمیم به بازگشت گرفتند و سعی کردند من را قانع کنند که برگردیم اما تنها چیزی که توانستم بگویم این بود که راه برگشت نداریم!
به سختی توانستیم برف کوبی کنیم و هرطوری که بود از آن گذرگاه رد شویم،به شیب آخر رسیدیم و به سمت پناهگاه حدود1 ساعت پیمایش انجام دادیم وقتی پناهگاه را دیدیم همگی بغض کردیم گویی هیچکس حتی خودم هم باورمان نمیشد زنده رسیدهایم...
ساعت 15:40 است،پناهگاه خالی بود و شروع کردیم به خوردن ناهار.
لباسهایمان تماما خیس شده بود با وجود اینکه گتر پوشیده بودیم کفشهای ضد آب هم کامل خیس شدن.
کرسی جالبی با کولهها و باتومها و یک رو فرشی درست کردیم که ما را از سرمای وحشتناک نجات داد و در حدود 7 ساعت زیر کرسی استراحت کردیم و لباسهایمان را همان زیر خشک کردیم و مسائل آن روز را با هم مرور کردیم.
هوا به شدت سرد شده بود ساعت 23 شب بود و همچنان برف میبارید ظاهرا با این اوضاع صعود غیر ممکن بود و انگار باید برمیگشتیم...
در آن لحظه سرما هم چارهای جز پناه بردن به کیسه خوابهایمان نگذاشت.
تنها چیزی که قبل از خوابیدن یادم میآمد این بود که فردا هواشناسی اعلام کرده بود تا ساعت 14 هوا آفتابی است.
صبح به محض بیدار شدن رفتم بیرون را نگاه کردم پرتوهای طلایی رنگ خورشید مثل پودر روی کوهستان سفید رنگ پخش میشد و اقیانوس ابر در هر طرف بود،نه کسی جز ما بود نه شهری پیدا بود نه هیچ چیز جز عناصر طبیعت...
عجب تصویر گرانبهایی که یکبار دیگر به من یادآوری کرد گنجها در طبیعت زیر خاک پنهان نیستند بلکه گنج واقعی همین تصاویر و عناصر طبیعت هستند.
ساعت 7 بود دوستان را بیدار کردم که این تصویر زیبا را هم ببینند، همین بین یک گروه 7 نفره اهل همدان بالا آمدند که فقط برای تمرین تا پناهگاه آمده بودند اما بعد از اینکه متوجه شدند ما قصد صعود داریم آنها هم همراه شدند،به اتفاق یکدیگر مسیر قله یخچال را در پیش گرفتیم عمق برف به 70 سانت هم میرسید و برف کوبی را هربار یکنفر برای مدت کوتاهی میتوانست انجام دهد،حدود ساعت 11 به قله یخچال رسیدیم و زمان کوتاهی را صرف فیلم و عکس یادگاری اختصاص دادیم زیرا قله کوبری کمی آنطرفتر بر خلاف قله یخچال ظاهری خشن و درگیر هوایی نامساعد شده بود.
افراد بومی از ما خواستند از صعود به کوبری منصرف شویم و برگردیم چون هوا زودتر از اعلام هواشناسی بهم ریخته شده بود،اما هدف را ما از همان اول گذاشته بودیم،هنوز به پایین قله یخچال نرسیدیم و روی یال به سمت کوبری قرار نگرفتیم که به یکباره طوفان و مِه شروع شد مسیر با برف عمیق و نقابهای برفی پوشیده شده بود،سنگهای ریز و درشت که زیر برف بودن تمرکز قدم برداشتن برای ما را هم سخت کرده بود زیرا در آن شرایط پیچ خوردن و شکستگی مچ و در رفتن کاملا آسان است.
هرچه جلوتر میرفتیم اوضاع وخیمتر میشد به دوستان گفته بودم رفت و برگشت ما نهایتا باید 1 ساعت زمان ببرد که این بسیار سخت بود و باید بدون استراحت و با قدم تند به مسیر ادامه دهیم.
بعد از تیرک راهنما مسیر پاکوب بسته شده بود و باید راه را از عرض کوه گذر میکردیم،در نهایت راس ساعت 11:40 به قله کوبری رسیدیم تنها فرصت ما این بود عکس یادگاری بگیریم و برگردیم.
در مسیر برگشت دچار چنان کولاک و طوفانی شدیم که بسیار وحشت زده بودیم و فکر میکردیم اینجا محل مرگ ماست به سرعت به مسیر ادامه دادیم هر از گاهی فریاد میکشیدم و انگیزه میدادم به دوستان با اینکه پشت سرم بودن ولی صدایم را تشخیص نمیدادن،چنین شرایطی را حتی فکرش را هم نمیکردم روزی دچارش بشوم،مسیر دیگر قابل تشخیص نبود و حتی 2 متری خودم را هم نمیدیدم جای پاهایمان را کاملا برف پوشاند و پیدا کردن مسیر بسیار سخت،دمای حسی منفی 24 درجه شده بود تنها برای یکلحظه میتوانستم Gps را نگاه کنم و ادامه مسیر را تشخیص بدهم...
حدود نیم ساعت بعد به تیرک راهنما و در انتها به یال دوراهی یخچال و کوبری رسیدیم هنوز در طوفان و کولاک بودیم که دوستان همدیگر را در آغوش کشیدن و تبریک گفتن انگار از چنگال مرگ به معنای واقعی برای اولین بار نجات پیدا کرده بودیم.
در مسیر بازگشت دو گروه دیگر را دیدیم که در حال صعود به قله یخچال بودن و سوالاتی پرسیدن که امکان صعود به کوبری هست یا خیر تنها چیزی که ما توانستیم بگوییم این بود که حتی فکرش را هم نمیتوانید بکنید آنجا چخبر است.
اما ادامه دادن و ما ساعت حدود 13:40 به پناهگاه رسیدیم حدود 30 نفر در پناهگاه بودن و خیلی متعجب به ما نگاه میکردن که از کجا میاید؟
گفتیم از یخچال و کوبری همه به یکباره گفتن کوبری؟؟؟!!! چطور زنده هستید و اینگونه حرفها.
متاسفانه این دوستان به دلیل برنامه ریزی زمانی نادرست نتوانستن به قله یخچال هم صعود کنند و از شهرهای دور و نزدیک هم آمده بودن،دو گروه دیگری هم که در مسیر بازگشت دیدیم برگشتند و فقط تعدادی از هر دو گروه توانستن به یخچال صعود کنند.
مسیر برگشت را از دره مراد بیگ انجام دادیم که هر دو مسیر را ثبت کرده باشیم.
دوستان و همنوردان عزیز ثبت جزئیات صعود ما هرچند قطرهای از دریای چالشهای ما بود اما امیدوارم در این مسیر راهنمایی کوچکی برای شما باشد،اگر قصد صعود در شرایط زمستانه دارید بدونید که این کوهستان ثبات آب و هوایی ندارد و در لحظه تغییر میکند.
طبق گفتهی بومیان مسیر یال یا همان کمانی مناسب صعود زمستانه نیست که به حق میگویند و تا به امروز افراد زیادی را گرفتار خودش کرده اما در صورت مهارت و تجهیزات کافی با تعداد نفرات کم میتوان عبور کرد و لذت یک چالش سرسخت را چشید.
توضیحات مربوط به صعود زمستانه در شرایط کاملا نامساعد با دو روز متوالی کولاک و طوفان سنگین میباشد در شرایطی جز این کار شما راحت و بی دردسر است.
چشمهی پناهگاه در سردترین روزهای زمستان هم یخ نمیزند.
شماره تماس مسئول پناهگاه:
آقای بختیاری: 09188110280
برای گذر از روستا در زمان برفی زنجیر چرخ حتما حتما حتما همراه خود بیاورید.
صعودتان بی خطر و همراه با موفقیت
Waypoints
Start (car park)
اگر خودروی شما توانایی ادامه در مسیر جاده خاکی نامرغوب را ندارد بهتر است اینجا پارک کنید
مسیر اشتباه
انتهای این مسیر بسته است و به سختی میتوان دور زد (از جاده خاکی سمت راست که به بالا هدایت میشود برانید)
محل مناسب پارک،ییلاق مراد بیگ
در حاشیه جاده جای مناسب برای پارک حدودا ۴ خودرو وجود دارد،در مواقع برفی تحت هیچ عنوان خودروی خود را بدون داشتن زنجیر چرخ بالا نیاورید.
مسیر دره مراد بیگ
جانپناه ایزدی و آبشار در این مسیر است (اگر در شرایط زمستانی قصد صعود داشتید و این سطح جویبارها یخ زده بود بدونید بدون کلنگ و کرامپون نمیشه این مسیر رو ادامه داد و بهتر هست از مسیر یال برید.
شیب سنگین
تغییر مسیر بعلت یخ زدگی دره دایی
پاکوب نرم منتهی به مسیر گردنه
این مسیر در صعودهای زمستانی با عنوان مسیر کمانی در میان مردم همدان جا افتاده است،مردم بومی و کوهنوردان از این مسیر در زمستان استفاده نمیکنند.
گذرگاه خطرناک
این مسیر طبق گفتههای مسئول پناهگاه گرفتاریهای بسیاری در صعود زمستانه داشته و حتی افراد بومی از این مسیر در زمستان استفاده نمیکنند اگر قصد ادامه از این مسیر در شرایط برف یا مِه دارید باید بدون ترس از ارتفاع و با تایم مناسب حرکت کنید،در جاهایی از این مسیر تا کمر در برف فرو میروید و جویبار یخ زده بعضی نقاط زیر برف قابل مشاهده نیست،که در صورت بی احتیاطی سقوط به دره را به دنبال دارد.
پناهگاه یخچال
این پناهگاه دارای یک ساختمان با دو سالن که حدود ظرفیت برای ۵۰ نفر جهت شبمانی را دارد،یک چشمه با اتاقک مخصوص،سرویس بهداشتی و انبار پتو به تعداد بیش از ۱۰ نفر را دارا است،صفحه خورشیدی و نور پروژکتور هم دارا است.
پاکوب نرم
شیب زیر قله یخچال
توجه داشته باشید برف روی سطح شیب این قله سریعا بعد از مدت یک روز یخ میزند و بالا رفتن بدون کرامپون غیر ممکن و حادثه ساز است.
مسیر برگشت
این مسیر در ابتدا با شیب تند همراه است و بهتر است آرام حرکت کنید و به تیرکهای راهنما توجه داشته باشید که به تعداد تا پایان شیب وجود دارد.
شیب تند
پایان شیب
You can add a comment or review this trail
Comments