قزوین اول باراجین ، رازمیان ، هیر،ویار،اخرین گردنه سپارده برگشت به رازمیان
near Gholāmābād, Qazvīn (Iran)
Viewed 672 times, downloaded 5 times
Trail photos
Itinerary description
اگه تا به حال یه رشته ورزشی رو مرتب و روی برنامه دنبال کرده باشید، میدونید لذت ورزش کردن به رقابت و برنده شدن نیست، بلکه تماما به چالشی که شما رو در برابر خودتون به مسابقه میذاره مربوط میشه. لذت مقاومت در برابر خستگی ها و تلاش برای رسیدن به هدفی که در ذهن دارید
سالهای پیش مسیرقزوین به سپارده را رکاب زده بودم وبه دلیل فنی بودن وسخت بودن مسیر تصمیم گرفتم که دوباره این مسیر را رکاب بزنم ولازم دیدم کمی درباره اش صحبت کتم
درسالهای گذشته این مسیر برای دوچرخه سوارها نا اشنا بود ومن وقتی اولین بار این مسیر را یک روزه رکاب زدم درنیمی ازمسیر هیچ کسی راندیدم
راستشو بخواهید گزارش دوتاکوه نوردرا خونده بودم که درفروردین ماه این مسیر رایعنی ویار تا سپارده راطی کرده بودند وانگار صدای ان کوهنورد باتوجه به گذشت سالهاهنوز توگوشمه
توروستا به اونا گفتند نروید ، هوا خرابه اما اونا گوش نکردند وکوله رابستند تا این ۲۱ کیلومتر را طی کنند واونا پس از ۵ کیلومتر مسافت با باریدن برف روبروشدند وارام ارام همه جارابرف گرفته بود وهرلحظه برایشان سختر وسختر میشدوانبوهی بارش برف ، دید انها را کم کرده بود وارام ارام به ردپاهای حیوانات وحشی هم برخورد میکردند، ترس ، گم کردن راه هم به ان اضافه شد ، سرانجام خودشان را به بالاترین نقطه رساندند واز انجا کورسوی چراغهای سپارده را دیدند واین یعنی نچات زندگی ودیگر نامیدی ، مرک جایش را به امید ، زندگی داده بود وچندساعت باد نجات پیدا کردند
باخوندن این گزارش بار خودموبستم وبطرف قزوین رفتم وصبح زود از باراجین حرکت کردم وسوز سرد صبحگاهی مسیر باعث شده بود لباس بیشتری بپوشم وسپس به رازمیان وهیر وروستای ویار رسیدم وازاینجا مسیرپرپیچ وخم سپارده شروع میشد وارام ارام همینطور پیچها را که پشت سر میگذاشتم بیاد ان دوکوه نورد افتادم وبا خود فکرمیکردم ورکاب زدم وسرانجام سپارده وفردای انروز بطرف رامسر
باردوم بطرف رحیم اباد
وبارسوم همراه با دوستان خوب گروه گردنه مه الود وشش دوچرخه سوار از چک واسلواکی منتها شب را در هیر خوابیدیم
اینبار چند سال گذشته بود وبا خود کلنجار داشتم که ایا دوباره میتوانم این مسیر رارکاب بزنم یانه ومیخواستم دوباره باخودم مسابقه بدم واین کلنجار منو بیاد نویسنده ژاپنی هاروکی موراکامی انداخت که میگفت
انگیزه من برای دویدن
“گاهی اوقات مردم به دوندگان می خندند و می گویند: ” آنها تلاش می کنند که بیشتر زنده بمانند.” اما تصور نمی کنم اکثر مردم به چنین دلیلی بدوند. بیشتر دونده ها به خاطر طول عمر نمی دوند ، بلکه می خواهند به تمام معنی زندگی کنند. اگر می خواهید سال های زیادی عمر کنید بهتر است با اهداف روشنی زندگی کنید تا در غبار، و من معتقدم که دویدم به این هدف کمک می کند. ضرورت دویدن و استعاره زندگی این است که تا می توانید تلاش کنید محدودیت های فردی درونی بهتر شود، و برای من هم نویسندگی . اعتقاد دارم بیشتر دونده ها با گفته های من موافق هستند.”
دوهفته ایی با خودم کلنجار رفتم ودراخرتصمیم به رفتن گرفتم وبرای اینکار شب را زود خوابیدم وساعت دوی صبح ازخواب بیدارشدن وساعت سه بطرف قزوین حرکت کردم وساعت ۴:۲۰اول باراجین بودم بارم را بستم ۴:۳۹ اماده رفتن واینبار از سوز وسرما خبری نبود اما هوامناسب دوچرخه سواری بود
خوشبختانه در خنکای صبحگاهی گردنه های زرشک وکامان را ردکردم
وزودتراز موقع یعنی ساعت ۸ به رازمیان رسیدم ونشستم صبحانه خوردم وساعت۹:۲۰ بطرف هیر حرکت کردم
ساعت ۱۲ به ویاررسیدم
دوساعت استراحت کردم
رودخانه نینه رود نعمتی بود ، داخل اب رفتم وپس از خنک شدن وریلکس شدن ، ساعت ۲:۳۰ بطرف سپارده حرکت کردم
هرچه بطرف بالا حرکت میکردم کار سخت تر وسخت ترمیشد ودربعضی قسمتها دیگر پا قدرت رکاب زدن نداشت ومحبور بود پیاده شوم ودوچرخه را هل بدم واینبار دوچرخه سوارم بود
وسرانجام به اولین اوج رسیدم ومیدانستم یه سرپایینی دارم وسپس سربالایی تا گردنه وهرچه توان داشتم به پاهایم منتقل کردم رکاب زدم رکاب زدم تادر نهایت به اخرین گردنه رسیدم
اینجا کار تمام بود دیگر گردنه ایی نبود پانصد متر انطرفتر سرپایینی بود بطرف سپارده وحال باید انتخاب میکردم یا ۷ کیلومتر راه راطی کنم به سپارده برم یا نزدیک به۳۵ کیلومتر راه را برگردم به رازمیان ودیگر برایم فرقی نداشت چون یکبار دیگر این جاده را شکست دادم واین برایم یه پیروزی بود
سالهای پیش مسیرقزوین به سپارده را رکاب زده بودم وبه دلیل فنی بودن وسخت بودن مسیر تصمیم گرفتم که دوباره این مسیر را رکاب بزنم ولازم دیدم کمی درباره اش صحبت کتم
درسالهای گذشته این مسیر برای دوچرخه سوارها نا اشنا بود ومن وقتی اولین بار این مسیر را یک روزه رکاب زدم درنیمی ازمسیر هیچ کسی راندیدم
راستشو بخواهید گزارش دوتاکوه نوردرا خونده بودم که درفروردین ماه این مسیر رایعنی ویار تا سپارده راطی کرده بودند وانگار صدای ان کوهنورد باتوجه به گذشت سالهاهنوز توگوشمه
توروستا به اونا گفتند نروید ، هوا خرابه اما اونا گوش نکردند وکوله رابستند تا این ۲۱ کیلومتر را طی کنند واونا پس از ۵ کیلومتر مسافت با باریدن برف روبروشدند وارام ارام همه جارابرف گرفته بود وهرلحظه برایشان سختر وسختر میشدوانبوهی بارش برف ، دید انها را کم کرده بود وارام ارام به ردپاهای حیوانات وحشی هم برخورد میکردند، ترس ، گم کردن راه هم به ان اضافه شد ، سرانجام خودشان را به بالاترین نقطه رساندند واز انجا کورسوی چراغهای سپارده را دیدند واین یعنی نچات زندگی ودیگر نامیدی ، مرک جایش را به امید ، زندگی داده بود وچندساعت باد نجات پیدا کردند
باخوندن این گزارش بار خودموبستم وبطرف قزوین رفتم وصبح زود از باراجین حرکت کردم وسوز سرد صبحگاهی مسیر باعث شده بود لباس بیشتری بپوشم وسپس به رازمیان وهیر وروستای ویار رسیدم وازاینجا مسیرپرپیچ وخم سپارده شروع میشد وارام ارام همینطور پیچها را که پشت سر میگذاشتم بیاد ان دوکوه نورد افتادم وبا خود فکرمیکردم ورکاب زدم وسرانجام سپارده وفردای انروز بطرف رامسر
باردوم بطرف رحیم اباد
وبارسوم همراه با دوستان خوب گروه گردنه مه الود وشش دوچرخه سوار از چک واسلواکی منتها شب را در هیر خوابیدیم
اینبار چند سال گذشته بود وبا خود کلنجار داشتم که ایا دوباره میتوانم این مسیر رارکاب بزنم یانه ومیخواستم دوباره باخودم مسابقه بدم واین کلنجار منو بیاد نویسنده ژاپنی هاروکی موراکامی انداخت که میگفت
انگیزه من برای دویدن
“گاهی اوقات مردم به دوندگان می خندند و می گویند: ” آنها تلاش می کنند که بیشتر زنده بمانند.” اما تصور نمی کنم اکثر مردم به چنین دلیلی بدوند. بیشتر دونده ها به خاطر طول عمر نمی دوند ، بلکه می خواهند به تمام معنی زندگی کنند. اگر می خواهید سال های زیادی عمر کنید بهتر است با اهداف روشنی زندگی کنید تا در غبار، و من معتقدم که دویدم به این هدف کمک می کند. ضرورت دویدن و استعاره زندگی این است که تا می توانید تلاش کنید محدودیت های فردی درونی بهتر شود، و برای من هم نویسندگی . اعتقاد دارم بیشتر دونده ها با گفته های من موافق هستند.”
دوهفته ایی با خودم کلنجار رفتم ودراخرتصمیم به رفتن گرفتم وبرای اینکار شب را زود خوابیدم وساعت دوی صبح ازخواب بیدارشدن وساعت سه بطرف قزوین حرکت کردم وساعت ۴:۲۰اول باراجین بودم بارم را بستم ۴:۳۹ اماده رفتن واینبار از سوز وسرما خبری نبود اما هوامناسب دوچرخه سواری بود
خوشبختانه در خنکای صبحگاهی گردنه های زرشک وکامان را ردکردم
وزودتراز موقع یعنی ساعت ۸ به رازمیان رسیدم ونشستم صبحانه خوردم وساعت۹:۲۰ بطرف هیر حرکت کردم
ساعت ۱۲ به ویاررسیدم
دوساعت استراحت کردم
رودخانه نینه رود نعمتی بود ، داخل اب رفتم وپس از خنک شدن وریلکس شدن ، ساعت ۲:۳۰ بطرف سپارده حرکت کردم
هرچه بطرف بالا حرکت میکردم کار سخت تر وسخت ترمیشد ودربعضی قسمتها دیگر پا قدرت رکاب زدن نداشت ومحبور بود پیاده شوم ودوچرخه را هل بدم واینبار دوچرخه سوارم بود
وسرانجام به اولین اوج رسیدم ومیدانستم یه سرپایینی دارم وسپس سربالایی تا گردنه وهرچه توان داشتم به پاهایم منتقل کردم رکاب زدم رکاب زدم تادر نهایت به اخرین گردنه رسیدم
اینجا کار تمام بود دیگر گردنه ایی نبود پانصد متر انطرفتر سرپایینی بود بطرف سپارده وحال باید انتخاب میکردم یا ۷ کیلومتر راه راطی کنم به سپارده برم یا نزدیک به۳۵ کیلومتر راه را برگردم به رازمیان ودیگر برایم فرقی نداشت چون یکبار دیگر این جاده را شکست دادم واین برایم یه پیروزی بود
Waypoints
Comments (10)
You can add a comment or review this trail
ماکزیم ارویشن خطا میباشد
ماکزیمم ارتفاع این مسیر که من طی کردم ۲۷۴۰ بود
خدا قوت جناب قربانزاده عزیز،اگه بخواهیم یه مقایسه با مسیر کوهسار به تالون بکنیم یا مسیرقدیم امامزاده داوود این مسیر تقریبی چقدر سختر می باشد .البته من می خواهم روز دوم به سمت سپارده و رحیم آباد برم ممنون میشم راهنمایی کنید
دو برابر ونیم
ولی ویار یه مسجد داره میتونی بری توش بخوابی
بنظر من نرو رحیم اباد برو بطرف جنت رودبار ورامسر خیلی خیلی این مسیر زیباست وفقط بارت را سبک بردار
مسیر تمل به پهلم جان و جنت رودبار فوق العاده هست.کل این مسیر ۳ گردنه نفس گیر داره😬
دمت گرم🌹🌹
سلام آقا هادی . خدا قوت . با توجه به اینکه این مسیر را نصفه نیمه رکاب زده ام دشواری کار را می فهمم .پس خدا قوت جانانه ای می گویم . همیشه پا به رکاب باشید .
متشکر وسپاسگزارم اقا ایدین
سلام و ارادت اقا هادی. برای سواری مسیرش اوکی هست؟ یا جاده خاکیش بسیار خراب و سنگلاخ بده؟
نه خوبه عالیه