کوشکنار به مغدان ، روز دوم سفر مقام
near Kūshkonār, Hormozgan (Iran)
Viewed 603 times, downloaded 26 times
Trail photos
Itinerary description
روز دوم ، وسایلمان در اقامتگاه ماند و راهی بندر تبن شدیم . بندر تبن هم جاده اس مثل جاده ساحل بنود بود که شیب بالا و پایین داشت . آسفالته بود و با ارتفاعی کمتر . مسیر ، مسیر زیبایی بود . البته زیبایی هایی که در این ساحل برایمان تازگی داشت تا آخر سفر بارها و بارها برایمان تکرار شد . آنقدر دریا دیدیم و ساحل بار دیگر اگر این مسیر را رکاب بزنم ترجیح بدهم بیشتر در مسیر بندر مقام باشم و بندر تبن را از برنامه حذف کنم . بندر تبن گویا بندری قدیمی است که برای صادرات علوفه به کشورهای عربی مورد استفاده بوده . الان هم چند لنج خسته گوشه آن آرام گرفته بودند . ساحلی زیب و تمیز با محوطه سازی خوب هم داشت که برای حضور گردشگران آماده شده بود . ما که بودیم چند خانواده هم انجا بودند ولی در کل مسافرین در این مسیر حضور خیلی پر رنگی نداشتند . شاید کم کم بیشتر شود با شناختی که اخیرا ایجاد شده . مخصوصا با رسانه ای شدن داستان ساحل مکسر .
لنج های خسته ساحل تبن
از تبن که آمدیم کوشکنار ، وسایلمان را بار زدیم و راهی شدیم . جاده ای که از دریا حدود 6-7 کیلومتر فاصله داشت و در امتداد دریا می رفت . سبز سبز بود . باورناپذیر بود برای ما که از جنوب تصویر دشت های تفتیده و خشک داریم . شاید تابستانشان اینطور باشد ولی واقعا در این فصل بسیار زیبا بود . گویا باران خوبی که دو هفته پیش باریده بود باعث اصلی این سبزی بود . باران های این منطقه در فصل محدودی از اواخر پاییز تا اواسط زمستان می بارند ومعمولا بسیار شدید و سیل آسا هستند . اثر شسته شدن و شکل های خاص سنگ ها در دره ها به راحتی می تواند نشان دهد که باران چه بر سر آنها آورده است . با باران های اینجا به راحتی سیل جاری می شود و همه جا را آب می گیرد . اگرچه دو هفته از بارش باران گذشته است ولی دشت هنوز گل آلود بود و البته سبز سبز .
کوشکنار به دشتی
تصاویر اطراف وسوسه کننده بود و به سختی می شد توقف نکرد . جایی که چوپانی بزهایش را در دشت رها کرده بود این حس عجیب غالب شد و توقف کردیم . آفتاب ، درخشان و گرم بود . هوا کمی خنکی صبح را داشت و در این هوا همه برای عکس گرفتن با بزها رفتند . چوپان جوان بدون اینکه اعتراضی به از بین رفتن نظم گله اش بکند تماشا می کرد و مشخص بود که رضایتش بالاتر از این حرف هاست که با چنین تلنگری آزرده شود .
طبیعت بهاری مسیر
ادامه مسیرمان راه دو شاخه می شد و طبیعت گردنه مه آلود راه خاکی پر چالش را ترجیح داد . راهی که ما را به کنار دریا می رساند . از میان کوه هایی با شکل ها و رنگ های خیلی خاص رد شدیم . در جاده ای که مشخص بود خیلی جاده پر ترددی نیست . و بعد از آخرین بلندی ، اسکله زیبای بندر بستانو از بالا دیده می شد . در پشت آن تالاب زیبایی بود که چند اردک وحشی در آن شنا می گردند . این تالاب ، آب باران هایی است که قبل از ریختن به دریا در این چاله ها اسیر می شوند تا آب شیرین لازم را برای زندگی حیات وحش منطقه ذخیره کنند .
جاده خاکی مذکور و کوه های زیبایش
از اینجا افتادیم کنار دریا و ادامه مسیرمان تا روستای مغدان که محل کمپ شبانه مان بود در کنار دریا ادامه یافت . محل کمپ مان از مغدان حدود 2 کیلومتر فاصله داشت ولی جایی بسیار زیبا و البته بسیار آرام بود . ساحلی بی نظیر با بخشی سنگی برای آنان که موج را می پسندند و بخش ماسه ای باری آنان که شنا را دوست دارند .
دوباره دریا
مغدان روستایی است که بازار سنتی منطقه است . جنس هایی که با لنج و همراه ملوانان به ساحل می رسد به چند مغازه این راسته راه می یابند و معمولا مسافران هم بدشان نمی آید از رهاوردهای از آب گذشته چیزی همراهشان ببرند . قیمت ها را زیاد آشنا نیستم ولی به نظر نمی رسید خیلی تفاوت قیمت خاصی داشته باشند . بیشتر همین که یادگاری از این دیار باشد باری خریداران کفایت بود و خرید ها بیشتر در همین حد خلاصه می شد .
لنج های خسته ساحل تبن
از تبن که آمدیم کوشکنار ، وسایلمان را بار زدیم و راهی شدیم . جاده ای که از دریا حدود 6-7 کیلومتر فاصله داشت و در امتداد دریا می رفت . سبز سبز بود . باورناپذیر بود برای ما که از جنوب تصویر دشت های تفتیده و خشک داریم . شاید تابستانشان اینطور باشد ولی واقعا در این فصل بسیار زیبا بود . گویا باران خوبی که دو هفته پیش باریده بود باعث اصلی این سبزی بود . باران های این منطقه در فصل محدودی از اواخر پاییز تا اواسط زمستان می بارند ومعمولا بسیار شدید و سیل آسا هستند . اثر شسته شدن و شکل های خاص سنگ ها در دره ها به راحتی می تواند نشان دهد که باران چه بر سر آنها آورده است . با باران های اینجا به راحتی سیل جاری می شود و همه جا را آب می گیرد . اگرچه دو هفته از بارش باران گذشته است ولی دشت هنوز گل آلود بود و البته سبز سبز .
کوشکنار به دشتی
تصاویر اطراف وسوسه کننده بود و به سختی می شد توقف نکرد . جایی که چوپانی بزهایش را در دشت رها کرده بود این حس عجیب غالب شد و توقف کردیم . آفتاب ، درخشان و گرم بود . هوا کمی خنکی صبح را داشت و در این هوا همه برای عکس گرفتن با بزها رفتند . چوپان جوان بدون اینکه اعتراضی به از بین رفتن نظم گله اش بکند تماشا می کرد و مشخص بود که رضایتش بالاتر از این حرف هاست که با چنین تلنگری آزرده شود .
طبیعت بهاری مسیر
ادامه مسیرمان راه دو شاخه می شد و طبیعت گردنه مه آلود راه خاکی پر چالش را ترجیح داد . راهی که ما را به کنار دریا می رساند . از میان کوه هایی با شکل ها و رنگ های خیلی خاص رد شدیم . در جاده ای که مشخص بود خیلی جاده پر ترددی نیست . و بعد از آخرین بلندی ، اسکله زیبای بندر بستانو از بالا دیده می شد . در پشت آن تالاب زیبایی بود که چند اردک وحشی در آن شنا می گردند . این تالاب ، آب باران هایی است که قبل از ریختن به دریا در این چاله ها اسیر می شوند تا آب شیرین لازم را برای زندگی حیات وحش منطقه ذخیره کنند .
جاده خاکی مذکور و کوه های زیبایش
از اینجا افتادیم کنار دریا و ادامه مسیرمان تا روستای مغدان که محل کمپ شبانه مان بود در کنار دریا ادامه یافت . محل کمپ مان از مغدان حدود 2 کیلومتر فاصله داشت ولی جایی بسیار زیبا و البته بسیار آرام بود . ساحلی بی نظیر با بخشی سنگی برای آنان که موج را می پسندند و بخش ماسه ای باری آنان که شنا را دوست دارند .
دوباره دریا
مغدان روستایی است که بازار سنتی منطقه است . جنس هایی که با لنج و همراه ملوانان به ساحل می رسد به چند مغازه این راسته راه می یابند و معمولا مسافران هم بدشان نمی آید از رهاوردهای از آب گذشته چیزی همراهشان ببرند . قیمت ها را زیاد آشنا نیستم ولی به نظر نمی رسید خیلی تفاوت قیمت خاصی داشته باشند . بیشتر همین که یادگاری از این دیار باشد باری خریداران کفایت بود و خرید ها بیشتر در همین حد خلاصه می شد .
Waypoints
Comments (3)
You can add a comment or review this trail
فقط عروسی آن شب
سلام خسته نباشید
بسیار زیبا و به یاد ماندنی