جاسک به چوخون
near Jask, Hormozgan (Iran)
Viewed 172 times, downloaded 3 times
Trail photos
Itinerary description
چهارشنبه ۹۸/۹/۲۷
با توجه به مسیر سخت پیش رو مجبوربودیم صبح رازودتر تزخواب بلند شویم وبرای همین قرار براین شدکه ساعت ۶ صبح حرکت کنیم وخوشبختانه همه گروه ساعت ۶ اماده بودند ومتاسفانه باید منتظر اقای مقدم میماندیم تا کلیدراتحویل ایشون میدادیم وبالاخره ساعت ۶:۳۰حرکت کردیم
رکابزنی را ارام شروع کردیم تا همه گرم شوند وهرچه به جلومیرفتیم به سرعت خودمان اضافه میکردیم وپس از طی ۱۸ کیلومتر به تابلوی بشاگرد رسیدیم که مارااز جاده اصلی خارج میکرد
هوای خنک همراه بایک باد که روبروی ما بود باعث شادی بیشتر ما شده بود واین باعث رکاب زنی بهتر ما شده بود وهمواره من ، یه نگاه به اسمون داشتم ومدام هوا راسعی میکردم حس کنم وخوشحال بودم که باران نمی اید
شب قبل به همه گروه گفته بوذم که ممکن است فردا بین ساعت ۱۲ تا ۶ بعدازظهربه مقدار۶ میلیمتر باران داشته باشیم واین به نگرانی من میافزود
به دلیل سختی راه هرده کیلومتر یک توقف کوتاه داشتیم وجاده هم دربست دراختیار ما بود ومن فکرمیکنم ما اولین سایکل توریستی بودیم که این منطقه به خوددیده
همینطور که میرفتیم ناگهان جاده محو شد ویک رودخانه روی جاده را گرفته بود ومجبور شدیم پیاده شده ودل به رودخانه زدیم وپیاده از رودخانه ردشدیم وپس ازپوشیدن لباس به حرکت خودمان ادامه دادیم
به کیلومتر ۷۵ رسیدیم کارراتمام شده قلمداد کردیم ودر تنها پمپ بنزین این منطقه استراحتی کردیم که ازدوست ما اقای مقدم خبر رسید که باران شدیدی در چوخون شروع شده وهمانجا بمونید تا برایتان ماشین بفرستم که شمارابه چوخون ببرند
پس از مدتی مکث تصمیم به حرکت گرفتیم وهمه لباسهای ضد اب را پوشیدند وراه افتادند وهمینطورکه میرفتیم باران شروع به باریدن گرفت وبه شدت باران افزوده میشد وپیچها هم تندتر و تندتر میشد وبه سختی مسیر هم افزوده میشد وهمین زمان اقای مقدم با تویوتای دوکابینش رسید وگفت که بارتون ودوچرخه تون رابندازید بالا که با جواب نه مواجه شد واین برایش عجیب بود وسرانجام به چوخون رسیدیم
با توجه به مسیر سخت پیش رو مجبوربودیم صبح رازودتر تزخواب بلند شویم وبرای همین قرار براین شدکه ساعت ۶ صبح حرکت کنیم وخوشبختانه همه گروه ساعت ۶ اماده بودند ومتاسفانه باید منتظر اقای مقدم میماندیم تا کلیدراتحویل ایشون میدادیم وبالاخره ساعت ۶:۳۰حرکت کردیم
رکابزنی را ارام شروع کردیم تا همه گرم شوند وهرچه به جلومیرفتیم به سرعت خودمان اضافه میکردیم وپس از طی ۱۸ کیلومتر به تابلوی بشاگرد رسیدیم که مارااز جاده اصلی خارج میکرد
هوای خنک همراه بایک باد که روبروی ما بود باعث شادی بیشتر ما شده بود واین باعث رکاب زنی بهتر ما شده بود وهمواره من ، یه نگاه به اسمون داشتم ومدام هوا راسعی میکردم حس کنم وخوشحال بودم که باران نمی اید
شب قبل به همه گروه گفته بوذم که ممکن است فردا بین ساعت ۱۲ تا ۶ بعدازظهربه مقدار۶ میلیمتر باران داشته باشیم واین به نگرانی من میافزود
به دلیل سختی راه هرده کیلومتر یک توقف کوتاه داشتیم وجاده هم دربست دراختیار ما بود ومن فکرمیکنم ما اولین سایکل توریستی بودیم که این منطقه به خوددیده
همینطور که میرفتیم ناگهان جاده محو شد ویک رودخانه روی جاده را گرفته بود ومجبور شدیم پیاده شده ودل به رودخانه زدیم وپیاده از رودخانه ردشدیم وپس ازپوشیدن لباس به حرکت خودمان ادامه دادیم
به کیلومتر ۷۵ رسیدیم کارراتمام شده قلمداد کردیم ودر تنها پمپ بنزین این منطقه استراحتی کردیم که ازدوست ما اقای مقدم خبر رسید که باران شدیدی در چوخون شروع شده وهمانجا بمونید تا برایتان ماشین بفرستم که شمارابه چوخون ببرند
پس از مدتی مکث تصمیم به حرکت گرفتیم وهمه لباسهای ضد اب را پوشیدند وراه افتادند وهمینطورکه میرفتیم باران شروع به باریدن گرفت وبه شدت باران افزوده میشد وپیچها هم تندتر و تندتر میشد وبه سختی مسیر هم افزوده میشد وهمین زمان اقای مقدم با تویوتای دوکابینش رسید وگفت که بارتون ودوچرخه تون رابندازید بالا که با جواب نه مواجه شد واین برایش عجیب بود وسرانجام به چوخون رسیدیم
Waypoints
You can add a comment or review this trail
Comments