جنگل ابر—شیرین اباد به پاقلعه
near Abr, Semnan (Iran)
Viewed 621 times, downloaded 21 times
Trail photos
Itinerary description
روز دوم سه شنبه ۲۸خرداد نودونه
درست کردن غذا تا دیروقت وخستگی ناشی از هجوم بادمخالف همه را به خواب عمیق برد وخوشبختانه صبح زود ساعت ۵:۳۰همه از خواب بیدارشدندومشغول خوردن صبحانه شدیم ولی بادشدید باعث شده بود که عجله ایی در کار نباشه وبا یه سرچ تو اپ ها فهمیدم ۱۴ کییلومتر درساعته اما واقعیت فراتر از اینها بود
وسرانجام ساعت نه حرکت کردیم ، شیب تند روستا باد مخالف دیگر مانع ما نبود وارام ارام پیچها را پشت سر میگذاشتیم ودریکی از این سربالایی ها زنجیر چرخ من پاره شد وپس از تعمیران به حرکت مان ادامه دادیم باد خنک مانع از احساس گرما شده بود وبه هرترتیب شده بود به اوج جنگل ابر رسیدیم ومتاسفانه اینبارهم نتوانستیم به شکار عکس جنگل ابر برویم
ازان به بعد شیب ها شروع شد ومتاسفانه انقدر شیبها تند وبار ما سنگین بود که قادر به حرکت سریع نبودیم وهمگی سربالایی را به سرپایینی ترجیح میدادیم وگاها حتی حمل دوچرخه بشکل پیاده هم بسختی صورت میگرفت وسرانجام به روستای شیرین اباد رسیدیم ودیگر قادر به ادامه راه نبودیم ودرهمین روستا لنگر انداختیم
روز سوم ۲۹ خرداد۹۹
دیروز غروب که رسیده بودیم به شیرین اباد یه نفر با معرفت پیدا شد ومارا به خونه شون دعوت کرد وشب را مهمان او بودیم وباتوجه به استراحت دیشب ، صبح زود ازخواب بیدارشدیم واماده یک سفر ادونچری شدیم
شیب جاده مارا بطرف دوراهی سیاه رودبار راهنمایی میکرد وپس از گذشتن از پل اول ودوم بطرف راست حرکت کردیم وجاده مستقیم ما را بطرف پا قلعه هدایت میکرد وپس از چند کیلومتر اسفالت ، جاده خاکی شروع شد وازهمان ابتدا زیبایی وبکر بودن جنگل مارامبهوت خودکرده بودوهمینطور که جلوتر میرفتم مناظر زیباتر وزیباتر میشد وگاها رودخانه ایی از وسط جاده عبور میکرد
رویهمرفته جاده خاکی و هوا ، مطلوب تیم ما بود واز انجایی که ساعت ۷ حرکت کردیم سایه مطبوعی کل دره را فراگرفته بود وهرچقدر ارتفاع میگرفتیم به خنکی محیط افزوده میشد
سکوت مطلق جاده یه چندباری با عوعوی سگان زنبورداران شکسته میشد وبه اخرین زنبوردارکه رسیدیم گفت که دیگر جاده مطلوب نیست وگاها تخریب یا ریزش کرده وما خودمان را اماده کردیم وبه نقطه ایی رسیدیم که دیگر جاده ایی نبود وتقریبا سه کیلومتراز راه را بادشواری طی کردیم وبقول معروف گهی زین به پشت وگهی پشت به زین به حرکت مان ادامه میدادیم پیاده میشدیم وبارها را خالی میکردیم ، دوچرخه را به اتطرف می بردیم وبرمیگشتیم بار را با خود به انطرف میبردیم وبعضی جاها دیگر پلی نبود ، یه باریکه ایی بود که به زور میتوانستیم از ان عبور کنیم وگاها همدیگر را حمایت میکردیم
وسرانجام از این منطقه گذشتیم وجاده دوباره پهنتر شد وردچرخهای ماشین دیده شد واین به ما میگفت که دیگر جاده بشکل قبل نخواهد بود وخوشبختانه ازاینجا به بعد شیبها هم ملایمتر شده بودوسرانجام نقطه پیک گردنه را رد کردیم وبه سرازیری رسیدیم وارام ارام قلعه ماران یا موران دست نیافتنی هویدا شدوسپس روستای زیبای پاقلعه
درست کردن غذا تا دیروقت وخستگی ناشی از هجوم بادمخالف همه را به خواب عمیق برد وخوشبختانه صبح زود ساعت ۵:۳۰همه از خواب بیدارشدندومشغول خوردن صبحانه شدیم ولی بادشدید باعث شده بود که عجله ایی در کار نباشه وبا یه سرچ تو اپ ها فهمیدم ۱۴ کییلومتر درساعته اما واقعیت فراتر از اینها بود
وسرانجام ساعت نه حرکت کردیم ، شیب تند روستا باد مخالف دیگر مانع ما نبود وارام ارام پیچها را پشت سر میگذاشتیم ودریکی از این سربالایی ها زنجیر چرخ من پاره شد وپس از تعمیران به حرکت مان ادامه دادیم باد خنک مانع از احساس گرما شده بود وبه هرترتیب شده بود به اوج جنگل ابر رسیدیم ومتاسفانه اینبارهم نتوانستیم به شکار عکس جنگل ابر برویم
ازان به بعد شیب ها شروع شد ومتاسفانه انقدر شیبها تند وبار ما سنگین بود که قادر به حرکت سریع نبودیم وهمگی سربالایی را به سرپایینی ترجیح میدادیم وگاها حتی حمل دوچرخه بشکل پیاده هم بسختی صورت میگرفت وسرانجام به روستای شیرین اباد رسیدیم ودیگر قادر به ادامه راه نبودیم ودرهمین روستا لنگر انداختیم
روز سوم ۲۹ خرداد۹۹
دیروز غروب که رسیده بودیم به شیرین اباد یه نفر با معرفت پیدا شد ومارا به خونه شون دعوت کرد وشب را مهمان او بودیم وباتوجه به استراحت دیشب ، صبح زود ازخواب بیدارشدیم واماده یک سفر ادونچری شدیم
شیب جاده مارا بطرف دوراهی سیاه رودبار راهنمایی میکرد وپس از گذشتن از پل اول ودوم بطرف راست حرکت کردیم وجاده مستقیم ما را بطرف پا قلعه هدایت میکرد وپس از چند کیلومتر اسفالت ، جاده خاکی شروع شد وازهمان ابتدا زیبایی وبکر بودن جنگل مارامبهوت خودکرده بودوهمینطور که جلوتر میرفتم مناظر زیباتر وزیباتر میشد وگاها رودخانه ایی از وسط جاده عبور میکرد
رویهمرفته جاده خاکی و هوا ، مطلوب تیم ما بود واز انجایی که ساعت ۷ حرکت کردیم سایه مطبوعی کل دره را فراگرفته بود وهرچقدر ارتفاع میگرفتیم به خنکی محیط افزوده میشد
سکوت مطلق جاده یه چندباری با عوعوی سگان زنبورداران شکسته میشد وبه اخرین زنبوردارکه رسیدیم گفت که دیگر جاده مطلوب نیست وگاها تخریب یا ریزش کرده وما خودمان را اماده کردیم وبه نقطه ایی رسیدیم که دیگر جاده ایی نبود وتقریبا سه کیلومتراز راه را بادشواری طی کردیم وبقول معروف گهی زین به پشت وگهی پشت به زین به حرکت مان ادامه میدادیم پیاده میشدیم وبارها را خالی میکردیم ، دوچرخه را به اتطرف می بردیم وبرمیگشتیم بار را با خود به انطرف میبردیم وبعضی جاها دیگر پلی نبود ، یه باریکه ایی بود که به زور میتوانستیم از ان عبور کنیم وگاها همدیگر را حمایت میکردیم
وسرانجام از این منطقه گذشتیم وجاده دوباره پهنتر شد وردچرخهای ماشین دیده شد واین به ما میگفت که دیگر جاده بشکل قبل نخواهد بود وخوشبختانه ازاینجا به بعد شیبها هم ملایمتر شده بودوسرانجام نقطه پیک گردنه را رد کردیم وبه سرازیری رسیدیم وارام ارام قلعه ماران یا موران دست نیافتنی هویدا شدوسپس روستای زیبای پاقلعه
Waypoints
Comments (4)
You can add a comment or review this trail
بسیار عالی
ولی این مسیر برای رکابزنی سایکل و خورجینی مسیر مناسبی نیست
I have followed this trail View more
Information
Easy to follow
Scenery
Moderate
درود بر شما
من چند روز قبل این مسیر را رفتم و متاسفانه به دلیل عدم اطلاع از خرابی جاده مجبور به بازگشت شدم ، و با راهنمایی بومی ها از مسیر روستای میان رستاق به سمت پاقلعه رفتم ، باید عرض کنم مسیری به شدت زیباتر بکرتر و بدون خرابی بود . مسیر آن را ذخیره نمودم
سلام ای کاش شما خاطراتم را میخوندی ومندرانجا توضیح دادم که جاده از بین رفته
سلام و ادب.... خدا قوت....
تصمیم داریم از جنگل ابر در قالب یک تیم کوهنوردی به روستای سیاه رودبار بریم... تقریبا نیمی از جاده ای که شما رفتین با مسیر ما مشترک هست. آیا در مسیر آب خوردن بود؟ با توجه به گزارشتون حدود قبل گردنه، که روستای پاقلعه دیده بشه.