برجومی به کوتابسی georgia borjomy to kutaisi

روزپانزدهم دوشنبه ٩٧/٠١/١٣
پس از گذرندون شب در برجومي صبح ساعت ٨ حركت كرديم وبسيار سرد بود ، سربالايي وزيبايي اول مسير به ما كمك كرد تا سرماي محيط را كمتر حس كنيم وجاده با اوج وفرودش ، ركابزني راحتي را براي مان فراهم كرده بود وپس از طي سي كيلومتر ، يك توقف يكساعته به دلايل فني داشتيم واين به ما كمك كرد كه ابتداي سربالايي خاشوري به كوتايسي را به راحتي پشت سربگذرانيم
زيبايي مسير همراه با فروشنده هايي كه درمسير مان بودند ركابزني را جذابتر ميكرد ، گاهي اوقات فروشندها كه نان روغني وانواع مربا و حلوا ميفروختند به شما ميگفتند ( free free free ) اما وقتي متوقف ميشدي وميگفتند دولاري وما هم يك نان روغني خريديم وازحلوايشان تست كرديم كه بسيار خوشمزه بود وپس از سربالايي ، مسيري تند وشيب دار مارا بطرف پايين هدايت ميكرد وهواي خوب بهاري هم با ما يار بود ويك دوراهي مسير اتوبان ودوچرخه ( از نرم افزار komoot ) راازهم جدا ميكردوبا توجه به خرابي مسير وخاكي شدن ان تصميم گرفتيم از اتوبان برويم ( يك لاين دومتري وجود داشت كه متعلق به وضعيت اضطراي است وهيچ ماشيني از انجا حركت نميكرد ) وپس از ٨٠ كيلومتر توقف كرديم وشروع كرديم به موز خوردن و پلاستيك خالي رادرخورجين گذاشتيم وهمينطور كه به پايين دره نگاه كردم ديدم پراززباله هست ومنم پوست موزرا به همان جا پرت كردم ( در زندگي روزمره من همواره اين نكته را رعايت ميكردم مگردرطبيعتي كه دورازانسانها بود ، وپوست ميوه رابه دليل خورده شدن يا فاسد شدن رها ميكردم )
القصه پليس امد وشروع به صحبت كردن كرد كه من گفتم فقط انگليسي وبا يك مركزي تماس گرفت واون بامن صحبت كرد وگفت حق نداريد درهيچ جاي گرجستان زباله بريزيد ودرصورت ريختن جريمه ميشويد و٨٠ لاري جريمه شدم ( البته انها منتظر. بودند كه همسرم هم اين كاررا بكند تا دوبرابر جريمه شويم كه نشد ) ويك برگ بزرگ هم به دستم داد ومن بايد راهي بانك شوم تا انراپرداخت كنم
وسپس به حركتمان ادامه داديم وزيبايي مسير باعث شد اين جريمه را فراموش كنيم وهمانطور كه به كوتايسي نزديك ميشديم طبيعت زيباتر ومسير هم سخت ترميشد ودرانتها مسير ١٣٠ كيلومتري رابه پايان رسانديم وبه دليل باران شديد فردا ركابزني نخواهيم داشت وهم اكنون باران ميبارد