آغوزحال گزاربن، ولگسر، برگشت از بالابند
near Shahrak-e Eslāmābād, Māzandarān (Iran)
Viewed 2 times, downloaded 0 times
Trail photos
Itinerary description
صبح بعد خوردن صبحانه دیدم هوا خوبه و زمان هم دارم گفتم برم یه مسیر زیبا که تابحال نرفتم. منطقه ییلاقی ولگسر و همچنین سراگاه گزاربن😊 در منطقه جنگلی آغوزحال
ساعت ۱۰ از خانه حرکت کردم. ساعت ۱۱ روستای سلیمان آباد بودم و ساعت ۱۲ نگهبانی جنگلی منطقه تکیش.
در مسیر برخی مسیرهای فرعی هست که سعی میکردم اونها رو هم بررسی کنیم. از جمله منطقه گزاربن که همیشه برام سوال بود که چجور جاییه.
با دیدن تابلوی گزاربن مسیر رو تغییر دادم و بعد حدود ۵ کیلومتر یه سراگاه دیدم. البته این سراگاه جدید بود و سراگاه اصلی جلوتر بود. چون باید به ولگسر میرسیدم برگشتم به جاده اصلی آغوزحال.
ساعت حدود ۱۴:۴۵ رسیدم به استراحتگاه آغوزحال که مسیر ولگسر از اونجا تابلو داره. صاحب استراحتگاه بهم توصیه کرد نروم و با توجه به اینکه جنگل زود تاریک میشه دفعه بعد زودتر بیام و برم ولگسر.
نماز خوندم و چای خوردم و چون سال قبل با دوچرخه از اونجا رد شده بودم آشنا بودیم و کلی گپ زدیم.
موقع برگشت دیدم ساعت ۱۵:۳۰ است. گفتم وقت که دارم پس تا ساعت ۱۶:۱۵ تو مسیر ولگسر میرم حالا هر جا رسیدم😊
رکاب زدم و تا حدود ۱.۵ کیلومتری روستای ولگسر دیدم ساعت ۱۶:۱۵ است. با توجه به اینکه راه زیادی برای برگشت داشتم و جنگل هم زودتر از ساحل تاریک میشه و منم چراغ جلو یادم رفته بود دیگه گفتم برگردم.
موقع برگشت گفتم تنوعی بدم و از مسیر جنگلی که به روستای بالابند میرسه برگردم. مسیر کاملا خلوت و جنگلی است و اگر کسی تابحال نرفته باشه ممکنه گم بشه. من چند بار رفته بودم و مسیر رو بلد بودم.
موقع اذان مغرب من هنوز تو جنگل بودم اونم بدون چراغ و حتی نور گوشی چون شارژم اخراش بود.🙆♂️
خلاصه بسختی رسیدم روستای بالابند و هوا کاملا تاریک بود. زیر نور ماه که کامل هم بود اروم حرکت میکردم تا ماشینی بیاد که بتونم با نور چراغش راحت تر برم.
یه موتوری رد شد و توجهی نکرد
یه نیسان اومد و خودش متوجه شد چراغ ندارم. معرفت بخرج داد و بدون اینکه چیزی بهش بگم اروم پشت سرم میومد و راه رو برام روشن میکرد. تا مسیر جاده روستای سلیمان آباد همراهیم کرد. توقف کردم و خیلی تشکر کردم. گفت خسته ای بیا با چرخت سوار شو برسونمت.🙏😊
گفتم خسته نیستم حالا دیگه نور خیابان هست شما برید و خدا خیرت بده🤲😍
ساعت حدود ۱۹ بود که رسیدم خونه
ساعت ۱۰ از خانه حرکت کردم. ساعت ۱۱ روستای سلیمان آباد بودم و ساعت ۱۲ نگهبانی جنگلی منطقه تکیش.
در مسیر برخی مسیرهای فرعی هست که سعی میکردم اونها رو هم بررسی کنیم. از جمله منطقه گزاربن که همیشه برام سوال بود که چجور جاییه.
با دیدن تابلوی گزاربن مسیر رو تغییر دادم و بعد حدود ۵ کیلومتر یه سراگاه دیدم. البته این سراگاه جدید بود و سراگاه اصلی جلوتر بود. چون باید به ولگسر میرسیدم برگشتم به جاده اصلی آغوزحال.
ساعت حدود ۱۴:۴۵ رسیدم به استراحتگاه آغوزحال که مسیر ولگسر از اونجا تابلو داره. صاحب استراحتگاه بهم توصیه کرد نروم و با توجه به اینکه جنگل زود تاریک میشه دفعه بعد زودتر بیام و برم ولگسر.
نماز خوندم و چای خوردم و چون سال قبل با دوچرخه از اونجا رد شده بودم آشنا بودیم و کلی گپ زدیم.
موقع برگشت دیدم ساعت ۱۵:۳۰ است. گفتم وقت که دارم پس تا ساعت ۱۶:۱۵ تو مسیر ولگسر میرم حالا هر جا رسیدم😊
رکاب زدم و تا حدود ۱.۵ کیلومتری روستای ولگسر دیدم ساعت ۱۶:۱۵ است. با توجه به اینکه راه زیادی برای برگشت داشتم و جنگل هم زودتر از ساحل تاریک میشه و منم چراغ جلو یادم رفته بود دیگه گفتم برگردم.
موقع برگشت گفتم تنوعی بدم و از مسیر جنگلی که به روستای بالابند میرسه برگردم. مسیر کاملا خلوت و جنگلی است و اگر کسی تابحال نرفته باشه ممکنه گم بشه. من چند بار رفته بودم و مسیر رو بلد بودم.
موقع اذان مغرب من هنوز تو جنگل بودم اونم بدون چراغ و حتی نور گوشی چون شارژم اخراش بود.🙆♂️
خلاصه بسختی رسیدم روستای بالابند و هوا کاملا تاریک بود. زیر نور ماه که کامل هم بود اروم حرکت میکردم تا ماشینی بیاد که بتونم با نور چراغش راحت تر برم.
یه موتوری رد شد و توجهی نکرد
یه نیسان اومد و خودش متوجه شد چراغ ندارم. معرفت بخرج داد و بدون اینکه چیزی بهش بگم اروم پشت سرم میومد و راه رو برام روشن میکرد. تا مسیر جاده روستای سلیمان آباد همراهیم کرد. توقف کردم و خیلی تشکر کردم. گفت خسته ای بیا با چرخت سوار شو برسونمت.🙏😊
گفتم خسته نیستم حالا دیگه نور خیابان هست شما برید و خدا خیرت بده🤲😍
ساعت حدود ۱۹ بود که رسیدم خونه
You can add a comment or review this trail
Comments