صعود زمستانه دماوند

سومین اردوی هیمالیانوردی استان صعود زمستانه دماوند در قالب یک تیم ۸نفره شنبه مورخه ۲۸ بهمن ماه خراسان شمالی ساعت ۴بعدازظهر استارت زد و ساعت ۴صبح روز یکشنبه به قرارگاه پلور رسید و بعد چندساعت خواب و استراحت و کوله چینی و صرف صبحانه ساعت ۱۰:۲۵ با یک دستگاه "ون" به سمت رینه و لاریجان و زنجیر جهت استارت پیمایش حرکت کردیم، ساعت ۱۱:۱۰دقیقه کوله ها بسته به سمت گوسفندسرا پیمایش نمودیم و در یک هوای مه آلود با یک کوله کشی سنگین و نفس گیر بلاخره ساعت حدود ۱بعدازظهر به گوسفندسرا رسیدیم گوسفندسرا خالی از سکنه و نگهبان بود و تنهاتیمی که در منطقه بود ما بودیم و حتی یکی از همنوردان که قراربود کوله خود را جهت حمل به مبلغ ۱۵۰۰۰۰۰تومانی به آقا ابراهیم دهد تا به صورت کوله کشی از گوسفندسرا تا بارگاه سوم دهد در قرارگاه پلور بود این یعنی حتی درب بارگاه هم بسته بود و کسی در منطقه نبود، و بعداز گرفتن تصاویر دسته جمعی و تکی در اتاق های کنار مسجد بساط شبمانی و اردو را گستراندیم و شب را در آنجا گذراندیم بعداز صرف شام و آب کردن برف جهت نوشیدن چایی که خود داستانی دارد و مرور برنامه فردا خوابیدیم و صبح بعداز صرف چای و صبحانه و بستن کوله ها بلاخره ساعت ۷:۱۵ به سمت بارگاه سوم استارت زدیم و در یک هوای سرد و مه آلود و گاه صاف با یک کوله کشی نفس گیر بلاخره ساعت ۳ بعدازظهر به بارگاه سوم رسیدیم و چون درب بارگاه سوم بسته بود و مسئول بارگاه ایراهیم هنوز نرسیده بود به دلیل باد بسیار شدید بارگله سوم مجبور شدیم در زیر بارگاه سوم جایی بین بارگاه سوم و ساختمان قدیمی بارگاه بمانیم تا ابراهیم با کوله سننگین که احتمالا چنوساعتی هم دیرتر از ما از گوسفندسرا حرکت کرده بود برسد و درب بارگاه را باز نماید و بتوانیم در بارگاه مستقر شویم، در ساعت های ۳:۲۵ ابراهیم رسید و درب بارگاه را باز کرد و تیم وارد بارکاه شد و با چند تا عکس از سردر بارگاه کوله ها زمین گذاشته و با آرامی و ملایم در داخل خوابگاه به گشت و گذار پرداختیم و تا آن موقع ابراهیم با بازکردن فروشگاه و گذاشتن آب جوش بساط چای نبات فراهم و همه به نوشیدن مشغول شدیم که در آن هوای سرد و یخبندان بهترین هدیه بود، بعد استراحت و درآوردن کفشهای سه پوش و دو پوش لباس ها را تقویت نمودیم کیسه خواب ها گستراندیم و داخل کیسه خواب ها خزیدیم اندکی خوابیدیم، بلند شدیم به سالن غداخوری رفتیم و بساط سوپ را آماده کردیم و شامی خوردیم و با مرور و یادآوری برنامه فردا که ساعت حرکت ۴یا ۵ صبح باشد خوابیدیم البته تاگفته ناند که در این فاصله یک تیم ۳نفره افغانی هم به بارگاه رسیدند و گویا یک نفر از آنان حرفه ای بود و قصد صعودهای شاخص برون مرزی را داشت، صبح ساعت ۳ صبح بیدار و به بستن کوله ها مشعول و آماده شدیم و در نهایت ساعت ۴:۳۰ با ۶ نفر پیمایش استارت خورد هوا بسیار سرد و تاریک و باد بسیار خشنی هم می وزید، ناگفته ونماند که یک همنورد خانم به دلیل کسالت و شرایط هم هوایی از هم اهی باز ماند و بانویی دیگر به دلیل نامناسب بودن کفش فیت ول نتوانست همراه شود، بعداز پیمایش نیم ساعته یکی از همنوردان نیز از ادامه و صعود انصراف دادند و تیم با ۳نفر آقا و دو نفر بانو در روز سه شنبه اول اسفند به پیمایش ادامه داد و این در حالی بود که تیم ۳نفره افغان یک ربع زودتر از ما استارت زده بودند و تیم آنان و هدلایت های آنان قابل رویت بود، هواسرد و سردتر و باد هم نسبتا شدیدتر می شد و این کار پیمایش و سرعت را کند می کرد، سرعت تیم زیاد رضایت بخش نبود شیب مسیر و حرکت از یال بین کافردره و برفچال سمت راستی که مخصوص پیمایش صعودهای زمستانه است پیمایش را دشوار می نمود، در مسیر بارها متوقف و زمان را از دست دادیم که زیاد خوشایند نبود بعداز پشت سر گذاشتن پست امدادی اول و دوم و تابلوی کوهنورد فقید و آبشاریخی در ارتفاع ۵۲۰۰ بلاخره شیب تند مسیر را پشت سر گذاشته و به سنگ مثلثی در اول گوگردی رسیدیدم استراحت نمودیم، ساعت ۱۲ظهر را نمایش می داد و از طرفی هواشناسی بعداز ساعت ۱۲ ظهر شدت باد را نشان می داد و این کار را مشکل می کرد با مشورت، علارغم مخالفت تصمیم جمعی برآن قرار گرفت تا جهت ایمنی تیم و قانون ساعت ۱۲ در کوهنوردی از سنگ مثلث در ارتفاع ۵۳۰۰متری تیم به کار خود پایان دهد و فرود آید، لذا با تصاویر دسته جمعی و گرفتن کلیب زمان را از دست ندادیم و برگشتیم، و ساعت ۴ بعدازظهر به بارگاه سوم رسیدیم و با استراحت و ریکاوری و صرف شام خوابیدیم صبح ساعت ۷ بیدار و کوله ها را بستیم و بعداز صرف صبحانه در سالن غذاخوری ساعت ۸:۳۰ روز چهارشنبه دوم اسفند ماه فرود آمدیم و ساعت ۱۱:۵۰ دقیقه به گوسفندسرا رسیدیم و بعد استراحت کوتاه و ریزه خواری و نوشیدنی گوسفندسرا را به مقصد زنجیر پای پارکینگ درمسیر جاده آسفالت رینه لاریجان بلاخره ساعت تیم ساعت ۱:۲۵ دقیه بعدازظهر روز اول اسفند ما پرونده پیمایش خود را با کلی خاطره و تجربیات بسیار آموزنده یک صعود زمستانه پایان داد و با یک تصویر پایانی منطقه را به سمت قرارگاه پلور سوار بر ون ترک نمود، و ساعت ۲:۳۰ بعدازظهر بلاخره به پلور رسیدیم و بعد استراحت و دوش و صرف چایی و نهار و تصویر پایانی کنار تصویر غربی ساختمان بارگاه با کلی خاطره و درس های مفید ساعت ۵ بعدازظهر روز اول اسفندماه سوار بر ون راهی خراسان شمالی شدیم و ساعت ۴صبح روز دوم اسفندماه به شیروان رسیدیم و بعداز چندروزی بلاخره توانستیم یک خواب خوب داشته باشیم.