صعود به قله بینالود ۱۳۹۸/۰۶/۰۱
near Ferīzī, Razavi Khorasan (Iran)
Viewed 816 times, downloaded 37 times
Trail photos
Itinerary description
به نام خدا
کوهنوردی ، کلاس تجربه آموزی
در ابتدا قرار بود این هفته یک برنامه خانوادگی داشته باشیم اما به دلایلی به یک برنامه کوهنوردی همراه با گروه پویا تغییر کرد.
بنابراین قرار شد صبح جمعه ساعت ۳.۴۵ دقیقه گروه با استفاده از سه ماشین شخصی به سمت روستای فریزی که صعودهای جبهه شمالی بینالود از طریق اون انجام میشه حرکت کنن.
برای اینکه تاخیری در حرکت رخ نده و دیرتر به قرار نرسیم ساعت ۳صبح به همراه برادرم راه افتادیم تا اول دنبال علیرضا گوهری، یکی از اعضای اصلی گروه پویا بریم و بعد به میدان آزادی جهت همراهی با سایر افراد گروه که یازده نفر میشدند به سمت مقصد به راه بیفتیم.
سایر اعضا گروه هم به موقع سرقرار رسیده بودند و چندان تاخیر خاصی در حرکت نداشتیم.
ساعت ۵ ماشین ها به روستای فریزی رسیدند و از اونجا طی هماهنگی که انجام شده بود به وسیله یک دستگاه نیسان مسیر روستای فریزی تا ابتدای مسیر پاکوب صعود به قله رو طی کردیم. از اونجا تا قله رو که حدود ۷.۹ کیلومتر میشه رو طی ۵ساعت و ربع طی کردیم و حدود ساعت ۱۱ونیم به قله رسیدیم ، بعد از یک استراحت نیم ساعته در قله ، از قله تا ابتدای مسیر رو تقریبا یک تکه برگشتیم تا بتونیم ساعت ۴ که نیسان برای بردن ما به روستای فریزی میومد نهار خورده باشیم و کمی هم استراحت کرده باشیم.
و اما تجربه های من در این برنامه:
تجربه اول : در پیدا کردن ابتدای مسیر پاکوب کاملا صبور باشید و با عجله برنامه رو شروع نکنید!
از اونجا که نیسان ما رو کمی جلوتر از ابتدای مسیر پاکوب پیاده کرده بود سرقدم برنامه از همونجایی که پیاده شده بودیم یک شیب (که البته مسیری بسیار ریسکی و پرسنگ بود) رو انتخاب کرد و گروه به دنبالش شروع به صعود کردند. به شخصه حاضرم حتی در مسیرهای به ظاهر خیلی ساده وقتم رو صرف کنم و مسیر پاکوب رو پیدا کنم اما نمی دونم چرا سرقدم برنامه ، مسیری که نه پاکوب مشخصی داشت نه شیب مناسبی رو برای بالارفتن انتخاب کرد . همین مساله باعث شد تا یک سنگ با ابعاد ۵۰ سانتیمتر از زیر پای یک نفر سر بخوره و در ادامه به دست یکی از اعضا بخوره و باعث جراحت و کوفتی بشه و خداروشکر به کس دیگه ای برخورد نکرد وگرنه اگه خودم نیم متر اونطرفتر بودم ممکن بود با من برخورد بکنه و یا حتی من رو به پایین پرت کنه!! همونجا با پماد و باندی که همراه داشتم دست فرد صدمه دیده رو بانداژ کردم که خدا رو شکر تا آخر برنامه ورمش خوابید و تا حد خوبی التیام پیدا کرده بود.
تجربه دوم : از اونجا که احتمال می دادم که گروه پویا افراد قوی و همطرازی رو برای صعود ثبت نام میکنه من هم مایل به شرکت در برنامه شدم، اما متوجه شدم که دو نفر از اعضای گروه خیلی از سایر اعضا ضعیفتر بودن ، بنابراین سرقدم کل مسیر رو بر اساس توانایی اونها تنظیم کرد (البته این کار درستی بود) اما من اگه میدونستم قراره اینطوری باشه در اون برنامه شرکت نمی کردم. چون شخصا علاقه دارم برنامه قدرتی و سرعتی و انرژیک باشه تا هر هفته نسبت به هفته های قبل رشد داشته باشم و احساس نکنم که ای کاش در این برنامه شرکت نمی کردم.
پیمایش کند به سمت قله باعث شده بود تا تیم برای رسیدن به نیسانی که قرار گذاشته بودیم بیاد دنبالمون ، مسیر برگشت رو به سرعت برگرده که این خودش اصلا مطلوب من نیست و البته باعث دلخوری اعضا ضعیفتر شده بود. من دوست دارم مسیر رفت رو با سرعت و قدرت صعود کنم و مسیر برگشت رو با آرامش و استراحت لازم و بدون فشار آوردن به زانوها فرود کنم. اما وقتی در گروه قرار میگیری باید شرایط گروه رو بپذیری حتی اگر بنا به کنسل شدن برنامه در ابتدای مسیر باشه!
تجربه سوم : شوخی و خنده برای گروه خوبه اما تمسخر و زیرپاگذاشتن حرمت افراد به بهانه شوخی نه!!
خودم خیلی علاقه به شوخی و خنده دارم(البته همه دارن) چون باعث میشه خستگی مسیر از تن آدم در بره اما اگه همین موضوع تبدیل به مسخره کردن و سوژه کردن اعضا بشه خیلی ملال آور و آزاردهنده است. حرمت افراد از برنامه ای که اجرا میشه مهمتره اگه قرار باشه حرمت ها حفظ نشه اولین آسیبش اینه که روحیه گروه فدای خنده و مسخره بازی سخره کننده ها بشه! بگذریم...
کوهنوردی ، کلاس تجربه آموزی
در ابتدا قرار بود این هفته یک برنامه خانوادگی داشته باشیم اما به دلایلی به یک برنامه کوهنوردی همراه با گروه پویا تغییر کرد.
بنابراین قرار شد صبح جمعه ساعت ۳.۴۵ دقیقه گروه با استفاده از سه ماشین شخصی به سمت روستای فریزی که صعودهای جبهه شمالی بینالود از طریق اون انجام میشه حرکت کنن.
برای اینکه تاخیری در حرکت رخ نده و دیرتر به قرار نرسیم ساعت ۳صبح به همراه برادرم راه افتادیم تا اول دنبال علیرضا گوهری، یکی از اعضای اصلی گروه پویا بریم و بعد به میدان آزادی جهت همراهی با سایر افراد گروه که یازده نفر میشدند به سمت مقصد به راه بیفتیم.
سایر اعضا گروه هم به موقع سرقرار رسیده بودند و چندان تاخیر خاصی در حرکت نداشتیم.
ساعت ۵ ماشین ها به روستای فریزی رسیدند و از اونجا طی هماهنگی که انجام شده بود به وسیله یک دستگاه نیسان مسیر روستای فریزی تا ابتدای مسیر پاکوب صعود به قله رو طی کردیم. از اونجا تا قله رو که حدود ۷.۹ کیلومتر میشه رو طی ۵ساعت و ربع طی کردیم و حدود ساعت ۱۱ونیم به قله رسیدیم ، بعد از یک استراحت نیم ساعته در قله ، از قله تا ابتدای مسیر رو تقریبا یک تکه برگشتیم تا بتونیم ساعت ۴ که نیسان برای بردن ما به روستای فریزی میومد نهار خورده باشیم و کمی هم استراحت کرده باشیم.
و اما تجربه های من در این برنامه:
تجربه اول : در پیدا کردن ابتدای مسیر پاکوب کاملا صبور باشید و با عجله برنامه رو شروع نکنید!
از اونجا که نیسان ما رو کمی جلوتر از ابتدای مسیر پاکوب پیاده کرده بود سرقدم برنامه از همونجایی که پیاده شده بودیم یک شیب (که البته مسیری بسیار ریسکی و پرسنگ بود) رو انتخاب کرد و گروه به دنبالش شروع به صعود کردند. به شخصه حاضرم حتی در مسیرهای به ظاهر خیلی ساده وقتم رو صرف کنم و مسیر پاکوب رو پیدا کنم اما نمی دونم چرا سرقدم برنامه ، مسیری که نه پاکوب مشخصی داشت نه شیب مناسبی رو برای بالارفتن انتخاب کرد . همین مساله باعث شد تا یک سنگ با ابعاد ۵۰ سانتیمتر از زیر پای یک نفر سر بخوره و در ادامه به دست یکی از اعضا بخوره و باعث جراحت و کوفتی بشه و خداروشکر به کس دیگه ای برخورد نکرد وگرنه اگه خودم نیم متر اونطرفتر بودم ممکن بود با من برخورد بکنه و یا حتی من رو به پایین پرت کنه!! همونجا با پماد و باندی که همراه داشتم دست فرد صدمه دیده رو بانداژ کردم که خدا رو شکر تا آخر برنامه ورمش خوابید و تا حد خوبی التیام پیدا کرده بود.
تجربه دوم : از اونجا که احتمال می دادم که گروه پویا افراد قوی و همطرازی رو برای صعود ثبت نام میکنه من هم مایل به شرکت در برنامه شدم، اما متوجه شدم که دو نفر از اعضای گروه خیلی از سایر اعضا ضعیفتر بودن ، بنابراین سرقدم کل مسیر رو بر اساس توانایی اونها تنظیم کرد (البته این کار درستی بود) اما من اگه میدونستم قراره اینطوری باشه در اون برنامه شرکت نمی کردم. چون شخصا علاقه دارم برنامه قدرتی و سرعتی و انرژیک باشه تا هر هفته نسبت به هفته های قبل رشد داشته باشم و احساس نکنم که ای کاش در این برنامه شرکت نمی کردم.
پیمایش کند به سمت قله باعث شده بود تا تیم برای رسیدن به نیسانی که قرار گذاشته بودیم بیاد دنبالمون ، مسیر برگشت رو به سرعت برگرده که این خودش اصلا مطلوب من نیست و البته باعث دلخوری اعضا ضعیفتر شده بود. من دوست دارم مسیر رفت رو با سرعت و قدرت صعود کنم و مسیر برگشت رو با آرامش و استراحت لازم و بدون فشار آوردن به زانوها فرود کنم. اما وقتی در گروه قرار میگیری باید شرایط گروه رو بپذیری حتی اگر بنا به کنسل شدن برنامه در ابتدای مسیر باشه!
تجربه سوم : شوخی و خنده برای گروه خوبه اما تمسخر و زیرپاگذاشتن حرمت افراد به بهانه شوخی نه!!
خودم خیلی علاقه به شوخی و خنده دارم(البته همه دارن) چون باعث میشه خستگی مسیر از تن آدم در بره اما اگه همین موضوع تبدیل به مسخره کردن و سوژه کردن اعضا بشه خیلی ملال آور و آزاردهنده است. حرمت افراد از برنامه ای که اجرا میشه مهمتره اگه قرار باشه حرمت ها حفظ نشه اولین آسیبش اینه که روحیه گروه فدای خنده و مسخره بازی سخره کننده ها بشه! بگذریم...
Waypoints
Comments (4)
You can add a comment or review this trail
ضمنا استفاده از نقشه هم فراموش نشه
پشت و مسیر عالی
I have followed this trail View more
Information
Easy to follow
Scenery
Moderate
خدا قوت
توضیحات عالی بود