آبشار زردلیمه تا روستای گزستان
near Qal‘eh Kashkī, Chaharmahal and Bakhtiari (Iran)
Viewed 361 times, downloaded 11 times
Trail photos
Itinerary description
به ... رفتم...
بعد اینکه آبشارو دیدیم، از بچه ها جدا شدم، چون پاکوب بود دیگه ترک رو ندیدیم و از رو همون پا کوبا ادامه دادیم، (در صورتیکه از همون آبشار باید از رودخونه رد میشدیم و از اونور ادامه میدادیم)، اونا کشیدن بالا ولی من پاکوبه مستقیم و ادامه دادم، فک کردم بهم میرسیم که نرسیدیم، کم کم دور شدم و فقط تو کوه همدیگه رو صدا میکردیم🤪 مجبور شدم تنهایی ادامه بدم، تو مسیر چند جا اشتباه رفتم و دو بار از رودخونه با فشار رد شدم( البته مدل خرچنگی رد شدم که آب نبرتم) آب نداشتم، لیوان دستم بودو انقد از رودخونه آب خوردم که اسهال شدم🤪😂 بماند که یه تیکه سقوط آزاد کردم. شبم تنهایی کمپ زدم و تا صبح آتیش روشن کردم. بدانید و آگاه باشید که آتیش باعث میشه حیوونا سمتتون نیان.
نصف شبم زلزله اومد بعدشم یک عدد سنقر اومد سمتم که با آتیش فراریش دادم🥴😂از شب گوشیم شارژش تموم شد و دیگه نقشه ای نداشتم که مسیرو پیدا کنم (ترک تا جاییه که کمپ زدم) فردا صبحش که پاشدم کلا کشیدم بالا چون کنار رودخونه اصلا راه نمیداد، از دور دو تا چوپون دیدم، بعد کلی جیغ و هوار منو دیدن و وایستادن تا برم سمتشون، بماند که باهاشون کلی داستان داشتم🤦 ولی واقعا دمشون گرم چون هم بهم صبونه دادن و هم آب. بعدم مسیرو کامل بهم نشون دادن که برگردم سمت گزستان.تو مسیر یه چشمه خیلی بزرگ داره که میشه ازش آب برداشت. خلاصه مسیرو که پیدا کردم رفتم روستای گزستان. و ادامه داستان...
هشدار: از این ترک استفاده نفرمایید😂
بعد اینکه آبشارو دیدیم، از بچه ها جدا شدم، چون پاکوب بود دیگه ترک رو ندیدیم و از رو همون پا کوبا ادامه دادیم، (در صورتیکه از همون آبشار باید از رودخونه رد میشدیم و از اونور ادامه میدادیم)، اونا کشیدن بالا ولی من پاکوبه مستقیم و ادامه دادم، فک کردم بهم میرسیم که نرسیدیم، کم کم دور شدم و فقط تو کوه همدیگه رو صدا میکردیم🤪 مجبور شدم تنهایی ادامه بدم، تو مسیر چند جا اشتباه رفتم و دو بار از رودخونه با فشار رد شدم( البته مدل خرچنگی رد شدم که آب نبرتم) آب نداشتم، لیوان دستم بودو انقد از رودخونه آب خوردم که اسهال شدم🤪😂 بماند که یه تیکه سقوط آزاد کردم. شبم تنهایی کمپ زدم و تا صبح آتیش روشن کردم. بدانید و آگاه باشید که آتیش باعث میشه حیوونا سمتتون نیان.
نصف شبم زلزله اومد بعدشم یک عدد سنقر اومد سمتم که با آتیش فراریش دادم🥴😂از شب گوشیم شارژش تموم شد و دیگه نقشه ای نداشتم که مسیرو پیدا کنم (ترک تا جاییه که کمپ زدم) فردا صبحش که پاشدم کلا کشیدم بالا چون کنار رودخونه اصلا راه نمیداد، از دور دو تا چوپون دیدم، بعد کلی جیغ و هوار منو دیدن و وایستادن تا برم سمتشون، بماند که باهاشون کلی داستان داشتم🤦 ولی واقعا دمشون گرم چون هم بهم صبونه دادن و هم آب. بعدم مسیرو کامل بهم نشون دادن که برگردم سمت گزستان.تو مسیر یه چشمه خیلی بزرگ داره که میشه ازش آب برداشت. خلاصه مسیرو که پیدا کردم رفتم روستای گزستان. و ادامه داستان...
هشدار: از این ترک استفاده نفرمایید😂
Comments (2)
You can add a comment or review this trail
ببخشید،سنقرچه حیون یاجونوریه؟
همون جوجه تیغی خودمون ولی در ابعاد بزرگ😅