۴۸- قله بارجمالی ۲۲۱۸ جمعه ۳ دی ۱۴۰۰
near Deh-e Torkaman, Tehran (Iran)
Viewed 86 times, downloaded 2 times
Trail photos
Itinerary description
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹️این روزها، ثبت مسیرهای کوهنوردی در اطراف شهر تهران، با مشکل همراه است. دلیلش چیزی نیست جز اختلال در گیرندههای Gps.
علت این اختلال چیست و از کجا و با چه هدفی ایجاد میشود، مقصود نگارش این وجیزه نیست. مقصودم فقط ثبت مسیر صعود به قله بارجمالی است.
در این شرایط اگر قصد ثبت یک ترک (نیازمند به نقطه مکان یاب) را داشته باشید، بر سر دوراهیای قرار میگیرید که آیا این هم مانند قبلیها خراب میشود یا خیر، و یا شاید این یکی سالم ثبت شود. به هر حال، خراب شدن ترک ضد حالی ناامید کننده است.
🔸️با اینکه میدانم ثبت این ترک ممکن است خراب از کار درآید، به اندک امیدی که دارم شروع به ثبت ترک میکنم. هدفم از ثبت این مسیر، معرفی قلهای است هر چند کوتاه، اما زیبا و ناشناخته که برای یک کوهگشت چند ساعته در یک روز تعطیل انتخاب مناسبی است بخصوص برای کسانیکه در شرق تهران ساکنند. (حالا مگه چند نفر این مطلب رو میخونند؟😉)
▫️حدثم درست از آب درآمد. در زمان ثبت این ترک اختلال در Gps ما را به وسط باند پرواز فرودگاه مهرآباد پرتاب کرد، بدون اینکه با هیچ مسئولی هماهنگ کرده باشیم و یا کسی مانع آمد و شد ما شده باشد. رفتیم و برگشتیم، بدون آنکه آب از آب تکان بخورد. اما حالا دیگر دلم نمیآید مسیر ثبت شده را پاک کنم. شاید به درد کسی نخورد، اما اقلاً خاطرهای است از یک روز خوب در اولین جمعهی اولین هفتهی اولین ماه اولین فصل زمستان قرن چهاردهم (چقدر خفن) که ان شاءالله در خاطرم میماند (چیز کمی نیست🙃) که هم فرودگاه بودیم و هم روی قله و در کمتر از ۳ ساعت ۷۲ کیلومتر مسیر را طی پیمودیم.
برنامه صعود:
▫️از انتهای یکی از کوچههای روستای همهسین صعود به سمت این قله را شروع میکنیم. ساعت ۶:۳۰ صبح روز جمعه ۳ دیماه ۱۴۰۰ و دمای هوا حدود ۳ درجه سانتیگراد بالای صفر است. سوز سرما کمی آزار دهنده است. دستکشها را پوشیدم تا دستانم کمی گرم شود. کلاه را هم همینطور. دلم اما گرم است که تا دقایقی دیگر آفتاب طلوع میکند و دما هم بالا میآید و نیاز به دستکش و کلاه نخواهد بود.
▫️صدای پارس دهها سگ توجهام را به خود جلب میکند. ظاهرا مکانی در سمت چپ ما، برای دپوی سگهای ولگرد شهر تهران است. رشته افکارم از دستم در میروند. فکر میکنم دهها سگ رها شده در این روستا چه میکنند؟ شکم اینهمه حیوان بیزبان را در این شرایط تحریمی چه کسی باید پر میکند؟ حالا اگر شکمشان پر شد با آن قدرت بالای فرزندآوری (که ای کاش ما آدمها داشتیم) تازه به فکر زاد و ولد میافتند و چندین توله هم سر میاندازند و باز هم شکم گرسنه توله سگها باید سیر شود تا زنده بمانند و بزرگ شوند و بچه بیاورند و .... حل این معما برایم گیج کنند شد، به خودم میآیم و رشته افکارم را به دست میگیرم. با خودم میگویم ولش کن بابا، به من چه، یه جوری خودشون درستش میکنند، شاید از همین کل و بزهای ناقابل همین منطقه میخورند و ..... آخه کل و بز که کم نیست، فدای سگهای بیچاره ولگرد و توله سگهای بیپناه.
▫️در تاریکی صبحگاه، روبروی ما، دقیقا با سمت جنوب شرقی، قلهای دیده میشود که ظاهرا قله سهپا یا سهپایه نام دارد. قصد ما صعود به آن نیست. قصد ما صعود به بارجمالی است که در خطالراس سهپا قرار دارد.
▪️بارجمالی دقیقا پشت سر سهپا است و از زاویه دید ما در ابتدای حرکت دیده نمیشود.
▪️از نقطه شروع تا روی قله بارجمالی، یک تا یک و نیم ساعت پیاده روی دارد. متاسفانه مسیر پاکوب چندان مشخصی ندارد جز یک جاده خاکی که تا نزدیکیهای خط الرأس قله کشیده شده است. در امتداد جاده به سمت شرق قله سهپا حرکت کردیم و بعد از گذر از لای فنسها، مدتی بعد خود را بالای خطالراس رساندیم. ساعت ۷:۱۵ دقیقه صبح است و تا قله راهی نمانده. هوا حالا روشن است و دما کمی بالا آمده. سر که میچرخانیم، چشمانداز زیبای طلوع خورشید و تابش نور آن بر قلههای سفیدپوش شمال تهران رخ نمایی میکند. در شرق ما بام ایران زمین، قله دماوند با شکوه و عظمت بیکران دیده میشود.
▪️بالای خطالراس درست در سمت غرب، قله سهپا و در سمت جنوب، قله بارجمالی قرار دارد. قلهای هم در سمت شرق است که روی آن آنتنهای رادیوئی نسب است و به نظر میرسد برای ارگانهای نظامی (مثلا شاید برای برادران سپاه) باشد.
▪️از اینجا تا قله هم کمتر از ۳۰ دقیقه راه باقیست. آنهم طی شد و ساعت رسیدن به قله ۷:۳۶ دقیقه ثبت گردید.
▪️در مسیر منتهی به قله، با گلهای کل و بز (به گمانم حدود ۵۰ راس) بر خوردیم که از شدت نفرت دیدن ما، به سمت پائین دره میدویدند. نفهمیدیم چرا با این ترس و ناراحتی از ما فرار کردند. اصلا جای ما را تنگ نکرده بودند. رسمش این بود به سمت ما میآمدند و با ما احوالپرسی و خوش و بش میکردند. ما که با آنها پدر کشتهگی نداشتیم. نمیدانم کل و بزها با خانوادههاشان آنجا چه می کردند، کسی چه میداند شاید جزو برنامه هفتگی شان بود. اما ای کاش با ما مهربانتر بودند😉 لااقل از خودشان میپرسیدیم اینجا چه میکنند و احوالشان چطور است. حیف
▪️خیلی روی قله توقف نشد. بعد از صرف مختصر لقمه نانی و جرعه آبی، مسیر برگشت که همان راه صعود است را پی گرفتیم و به طرفهالعینی به پائین قله رسیدیم. ساعت را که نگاه کردم، ۸:۴۵ دقیقه را نشان میداد.
🔹️روز جمعه اول بهمن ماه ۱۴۰۰ برای چندمين بار به اتفاق یکی از دوستان خوب رفتیم بالای قله، اما شوربختانه متوجه شدیم تابلوی روی قله تخریب شد. نمیدونم چطور این اتفاق افتاده، هرچه فکر کردم نتونستم خودمو راضی کنم که مثلا کسی این کار رو تخریب کرده باشه، شاید بر اثر رعد و برق بوده باشد.
ملاحظات:
ارتفاع نقطه شروع: ۱۷۵۰ متر
ارتفاع قله بارجمالی ۲۲۱۸ متر
مسافت طی شده تا قله: ۴/۴ کیلومتر
میزان افزایش ارتفاع: ۴۶۸ متر
زمان صعود: ۶۵ دقیقه
کل زمان رفت و برگشت: ۲ ساعت و ۱۵ دقیقه
🔹️این روزها، ثبت مسیرهای کوهنوردی در اطراف شهر تهران، با مشکل همراه است. دلیلش چیزی نیست جز اختلال در گیرندههای Gps.
علت این اختلال چیست و از کجا و با چه هدفی ایجاد میشود، مقصود نگارش این وجیزه نیست. مقصودم فقط ثبت مسیر صعود به قله بارجمالی است.
در این شرایط اگر قصد ثبت یک ترک (نیازمند به نقطه مکان یاب) را داشته باشید، بر سر دوراهیای قرار میگیرید که آیا این هم مانند قبلیها خراب میشود یا خیر، و یا شاید این یکی سالم ثبت شود. به هر حال، خراب شدن ترک ضد حالی ناامید کننده است.
🔸️با اینکه میدانم ثبت این ترک ممکن است خراب از کار درآید، به اندک امیدی که دارم شروع به ثبت ترک میکنم. هدفم از ثبت این مسیر، معرفی قلهای است هر چند کوتاه، اما زیبا و ناشناخته که برای یک کوهگشت چند ساعته در یک روز تعطیل انتخاب مناسبی است بخصوص برای کسانیکه در شرق تهران ساکنند. (حالا مگه چند نفر این مطلب رو میخونند؟😉)
▫️حدثم درست از آب درآمد. در زمان ثبت این ترک اختلال در Gps ما را به وسط باند پرواز فرودگاه مهرآباد پرتاب کرد، بدون اینکه با هیچ مسئولی هماهنگ کرده باشیم و یا کسی مانع آمد و شد ما شده باشد. رفتیم و برگشتیم، بدون آنکه آب از آب تکان بخورد. اما حالا دیگر دلم نمیآید مسیر ثبت شده را پاک کنم. شاید به درد کسی نخورد، اما اقلاً خاطرهای است از یک روز خوب در اولین جمعهی اولین هفتهی اولین ماه اولین فصل زمستان قرن چهاردهم (چقدر خفن) که ان شاءالله در خاطرم میماند (چیز کمی نیست🙃) که هم فرودگاه بودیم و هم روی قله و در کمتر از ۳ ساعت ۷۲ کیلومتر مسیر را طی پیمودیم.
برنامه صعود:
▫️از انتهای یکی از کوچههای روستای همهسین صعود به سمت این قله را شروع میکنیم. ساعت ۶:۳۰ صبح روز جمعه ۳ دیماه ۱۴۰۰ و دمای هوا حدود ۳ درجه سانتیگراد بالای صفر است. سوز سرما کمی آزار دهنده است. دستکشها را پوشیدم تا دستانم کمی گرم شود. کلاه را هم همینطور. دلم اما گرم است که تا دقایقی دیگر آفتاب طلوع میکند و دما هم بالا میآید و نیاز به دستکش و کلاه نخواهد بود.
▫️صدای پارس دهها سگ توجهام را به خود جلب میکند. ظاهرا مکانی در سمت چپ ما، برای دپوی سگهای ولگرد شهر تهران است. رشته افکارم از دستم در میروند. فکر میکنم دهها سگ رها شده در این روستا چه میکنند؟ شکم اینهمه حیوان بیزبان را در این شرایط تحریمی چه کسی باید پر میکند؟ حالا اگر شکمشان پر شد با آن قدرت بالای فرزندآوری (که ای کاش ما آدمها داشتیم) تازه به فکر زاد و ولد میافتند و چندین توله هم سر میاندازند و باز هم شکم گرسنه توله سگها باید سیر شود تا زنده بمانند و بزرگ شوند و بچه بیاورند و .... حل این معما برایم گیج کنند شد، به خودم میآیم و رشته افکارم را به دست میگیرم. با خودم میگویم ولش کن بابا، به من چه، یه جوری خودشون درستش میکنند، شاید از همین کل و بزهای ناقابل همین منطقه میخورند و ..... آخه کل و بز که کم نیست، فدای سگهای بیچاره ولگرد و توله سگهای بیپناه.
▫️در تاریکی صبحگاه، روبروی ما، دقیقا با سمت جنوب شرقی، قلهای دیده میشود که ظاهرا قله سهپا یا سهپایه نام دارد. قصد ما صعود به آن نیست. قصد ما صعود به بارجمالی است که در خطالراس سهپا قرار دارد.
▪️بارجمالی دقیقا پشت سر سهپا است و از زاویه دید ما در ابتدای حرکت دیده نمیشود.
▪️از نقطه شروع تا روی قله بارجمالی، یک تا یک و نیم ساعت پیاده روی دارد. متاسفانه مسیر پاکوب چندان مشخصی ندارد جز یک جاده خاکی که تا نزدیکیهای خط الرأس قله کشیده شده است. در امتداد جاده به سمت شرق قله سهپا حرکت کردیم و بعد از گذر از لای فنسها، مدتی بعد خود را بالای خطالراس رساندیم. ساعت ۷:۱۵ دقیقه صبح است و تا قله راهی نمانده. هوا حالا روشن است و دما کمی بالا آمده. سر که میچرخانیم، چشمانداز زیبای طلوع خورشید و تابش نور آن بر قلههای سفیدپوش شمال تهران رخ نمایی میکند. در شرق ما بام ایران زمین، قله دماوند با شکوه و عظمت بیکران دیده میشود.
▪️بالای خطالراس درست در سمت غرب، قله سهپا و در سمت جنوب، قله بارجمالی قرار دارد. قلهای هم در سمت شرق است که روی آن آنتنهای رادیوئی نسب است و به نظر میرسد برای ارگانهای نظامی (مثلا شاید برای برادران سپاه) باشد.
▪️از اینجا تا قله هم کمتر از ۳۰ دقیقه راه باقیست. آنهم طی شد و ساعت رسیدن به قله ۷:۳۶ دقیقه ثبت گردید.
▪️در مسیر منتهی به قله، با گلهای کل و بز (به گمانم حدود ۵۰ راس) بر خوردیم که از شدت نفرت دیدن ما، به سمت پائین دره میدویدند. نفهمیدیم چرا با این ترس و ناراحتی از ما فرار کردند. اصلا جای ما را تنگ نکرده بودند. رسمش این بود به سمت ما میآمدند و با ما احوالپرسی و خوش و بش میکردند. ما که با آنها پدر کشتهگی نداشتیم. نمیدانم کل و بزها با خانوادههاشان آنجا چه می کردند، کسی چه میداند شاید جزو برنامه هفتگی شان بود. اما ای کاش با ما مهربانتر بودند😉 لااقل از خودشان میپرسیدیم اینجا چه میکنند و احوالشان چطور است. حیف
▪️خیلی روی قله توقف نشد. بعد از صرف مختصر لقمه نانی و جرعه آبی، مسیر برگشت که همان راه صعود است را پی گرفتیم و به طرفهالعینی به پائین قله رسیدیم. ساعت را که نگاه کردم، ۸:۴۵ دقیقه را نشان میداد.
🔹️روز جمعه اول بهمن ماه ۱۴۰۰ برای چندمين بار به اتفاق یکی از دوستان خوب رفتیم بالای قله، اما شوربختانه متوجه شدیم تابلوی روی قله تخریب شد. نمیدونم چطور این اتفاق افتاده، هرچه فکر کردم نتونستم خودمو راضی کنم که مثلا کسی این کار رو تخریب کرده باشه، شاید بر اثر رعد و برق بوده باشد.
ملاحظات:
ارتفاع نقطه شروع: ۱۷۵۰ متر
ارتفاع قله بارجمالی ۲۲۱۸ متر
مسافت طی شده تا قله: ۴/۴ کیلومتر
میزان افزایش ارتفاع: ۴۶۸ متر
زمان صعود: ۶۵ دقیقه
کل زمان رفت و برگشت: ۲ ساعت و ۱۵ دقیقه
Waypoints
You can add a comment or review this trail
Comments