Activity

بنجو به بردخون - روز سوم سفر بوشهر bushehr - day 3

Download

Trail photos

Photo ofبنجو به بردخون - روز سوم سفر بوشهر bushehr - day 3 Photo ofبنجو به بردخون - روز سوم سفر بوشهر bushehr - day 3 Photo ofبنجو به بردخون - روز سوم سفر بوشهر bushehr - day 3

Author

Trail stats

Distance
46.77 mi
Elevation gain
492 ft
Technical difficulty
Moderate
Elevation loss
446 ft
Max elevation
124 ft
TrailRank 
75 4
Min elevation
124 ft
Trail type
One Way
Moving time
5 hours 24 minutes
Time
8 hours 22 minutes
Coordinates
10288
Uploaded
November 24, 2018
Recorded
November 2018
  • Rating

  •   4 3 Reviews
Share

near Bonjū, Bushehr (Iran)

Viewed 868 times, downloaded 16 times

Trail photos

Photo ofبنجو به بردخون - روز سوم سفر بوشهر bushehr - day 3 Photo ofبنجو به بردخون - روز سوم سفر بوشهر bushehr - day 3 Photo ofبنجو به بردخون - روز سوم سفر بوشهر bushehr - day 3

Itinerary description

شب را د حسینیه استراحت کردیم و ساعت 5، بیدار شدیم تا برای دیدن اولین شراره های آفتاب روی دریا، در ساحل باشیم. اگرچه هوای ابری روز سوم، چندان طلوع محسوسی را به ما هدیه نداد ولی صبح ساحل زیبا بود.
با بدرقه اهالی ده و دهیار مهربان بنجو، راه را ادامه دادیم و در جاده ای که قرار بود ما را به دیر برساند ادامه مسیر دادیم.
باد شدیدی در حال وزیدن بود. هوا گرم بود و آفتابی و باد مخالف مجال حرکت نمی داد. دریا همچنان در سمت راستمان بود و امروز، نزدیک تر از تمام روزهای دیگر. از قابی که ما دریا را می دیدیم، تصویر پر تپه های کوچک ماسه ای و خاکی بود که بینشان تک و توک درخت های نخل قد برافراشته بودند و این تصویر همه جا با کمی اختلاف تکرار می شد. سمت چپ ما هم رشته کوه هایی بود که پر بود از کلوت های خوش فرم و متنوعیکه بسیار بسیار دیدنی بودند. اگرچه به تصویر در آوردن این کلوت ها با امکانات ما خیلی ساده نبود ولی در برخی از عکس ها می توان عظمت و زیبایی این المان های طبیعی را دید.
در نیمه مسیر به جایی رسیدیم که دریا از ما جدا شد و در کنار کلوت ها راه را به سمت بردخون ادامه دادیم. این منطقه، حاشیه منطقه حفاظت شده مند است و رودخانه بزرگ مند از میان آن می گذرد و به واسطه آبرفت هایی که این رودخانه وارد دریا م یکند در این قسمت، خشکی در دریا پیشروی کرده و ساحل آن ساحل خاکی است. این ساحل و سه جزیره ای که در محل ورود این آب به دریا شکل گرفته اند یعنی نخیلو، ام الکرم و تهمادو، محل زندگی گونه های جانوری و گیاهی بسیاری است.
در ادامه مسیرمان به سمت بردخون، جایی که از رودخانه مند گذشتیم، با کوه هایی که در قسمتی طولانی از مسیر همراه ما بودند نیز خداحافظی کردیم و وارد دشتی صاف شدیم که در همه جای آن مزارعی دیده می شد که اغلب کشتشان گوجه بود. ناهار را برای بردخون برنامه ریزی کرده بودیم و قرار بود شام را تا برکو برویم. ولی شدت باد سرعتمان را گرفته بود و به زحمت جلو کی رفتیم. ناهار را در روستای کردوان علیا صرف کردیم. وارد ده شدیم و مناسب ترین جا برای صرف ناهار را مسجد ده یافتیم که آب و سرویس بهداشتی هم داشت. و باز لطف بی نهایت مردم منطقه. .. وصف ناپذیر بود.
بعد از ناهار ادامه مسیر دادیم. ساعت حدود 4 بود که به بردخون رسیدیم و فرصت کافی برای رسیدن به محل اقامت شبانه نداشتیم. از طریق واسطه هایی که در بوشهر داشتیم، شماره حاج آقا یوسفی را گرفتیم و برای اقامت در حسینیه بردخون هماهنگی کردیم. و این باعث شد تا با خانواده چوبینه آشنا شویم که در حیاط حسینیه مستقر بودند و برای یک شب میزبان ما بودند. یک شبی که با محبت بی پایان این عزیزان به اندازه چندین ماه برای ما شیرین و دوست داشتنی و پر از خاطره شد.
به بردخون که رسیدیم و ساکن شدیم، نیسان پشتیبان رفت که غذایمان را از اقامتگاهی که برای شب در نظر گرفته بودیم تحویل بگیرد و باورد. در این فرصت شورای ده به استقبالمان آمد. امکانات حسینیه که در اختیارمان بود. کاستی ها را هم با امکانات مسجدی که چسبیده به حسینیه بود جبران کردند و همه چیز بهتر از آنی شد که می خواستیم.
شب قبل از شام در ده گشت می زدیم که دیدم دختران جوان با لباس سنتی از کوچه ای رد می شوند و همه به سمت مشخصی می روند. از یکی پرسیدیم گفت که عروسی است. من و مرم هم دنبال آنها راه افتادیم تا منزلی که برای عروسی آراسته بودند. مادر داماد را دیدیم و تبریک گفتیم. اجازه گرفتیم تا در عروسی شان شرکت کنیم. اجازه دادند و برای شام هم دعوت کردند. ما که شام داشتیم. گفتیم بعد از شام می آییم. شام را که خوردیم، همه با هم آمدیم عروسی. اولین باری بود که در عروسی جنوبی شرکت می کردم. دختران جوان همه لباس سنتی پوشیده بودند که خودشان می گفتند لباس ترکی است ( لباس سنتی ترک های قشقایی که همسایه زمستانه بوشهری ها هستند ).
حضور پر تعداد ما زیاد برای صاحب مجلس جالب نبود و خواستند زمان حضورمان در مراسم کوتاه باشد. اگرچه ما برای مراسمی مفصل آماده شده بودیم ولی با یک بغل خاطره از حضور کوتاهمان در عروسی مجلس را ترک کردیم.
حسینیه حیاطی بزرگ و با صفا داشت که دور تا دور آن هم کلکاری بود و درختکاری. و جایی عالی برای اینکه چادرت را برپا کنی و بدون نگرانی از بارشی که پیش بینی شده بود بخوابی تا وقتی که باران زد بتوانی کل چادر را با ما یحتوی به به داخل حسینیه انتقال دهی. همان کاری که ما کردیم. از هوای پیش از باران لذت بردیم و صبح را با صداری بارش نم نمی که پیشوار طوفان بود بیدار شدیم و داخل حسینیه خزیدیم.
از مسیرمان 60 کیلومتر دیگر مانده بود. ولی بارش باران، امان نمی داد برای ادامه مسیر. پس شب تصمیم را بر این گذاشته بودیم که همان جا بمانیم و تا رسیدن اتوبوس استراحت کنیم. ساعت حدود 8 بود که آسمان یکباره سیاه سیاه شد. باد شدیدی با گرد خاک آمد. بادی که با ضربه های خود به درخت نخلی که در حیاط بود، بیم افتادن آن را به دل ما می انداخت. بلافاصله بارش باران شروع شد. شدید ترین بارش بارانی که تا بحال دیده ام. در عرض کمتر از نیم ساعت، کوچه به قدری از آب پر شد که ماشین های گذری تا دو سوم از چرخشان در آب غوطه ور بود. تا ساعت 11 که اتوبوس آمد همچنان این بارش ادامه داشت.
برای ناهارمان، آقا و خانم چوبینه می خواستند تدارک قلیه ماهی ببینند. ما قرار بود ساعت 11 حرکت کنیم و پس خواستیم غذایی آماده کنند که بتوانیم در اتوبوس بخوریم. و شد غذایمان دمپخت ماهی شیر. و چه دمپختی.
اتوبوس آمد. خانم چوبینه غذاها را کشیده بود و در ظرف های تکی آماده کرده بود. آوردند و دادند. آخرین لحظه هایی که قرار بود اتوبوس حرکت کند، گویا دل کندن از این خانواده مهربان برای ما و دل کندن از ما برای آنها مشکل شده بود. انگار چند ماه بود که با هم بودیم. لحظه واقعا احساسی شده بود و از محبت بی پایان مردم این خطه به وجد آمده بودیم.
از بردخون راهی شدیم و سر راه، تنی در آبگرم اهرم شستیم. آبگرمی که نوشته شده بود بزرگترین مجتمع آبدرمانی جنوب کشور. و به هیچ وجه با آنچه در سرعین و مشگین و سردابه بود قابل مقایسه نبود. ولی در هر حال برای شست و شویی که خستگی مان را از تن ببرد کافی بود.
ظهر بود که وارد جاده شدیم و روز دوشنبه حدود ساعت 7 صبح در ترمینال آزادی پیاده شدیم.
در این سفر موارد زیر قابل توجه اند :
مثل همیشه ترک های جی پی اس مسیر را در سایت ویکی لاک به اشتراک گذاشته ایم. می توانید اطلاعات کامل سفر را به همراه آلبومی از تصاویر سفر در این سایت ببینید.
در این سفر از راهنمایی ها و کمک های بسیاری از دوستان بهره بردیم برخی از این دوستان را در لیست زیر آمورده ام با شماره های تماسشان. تا در صورت نیاز همه دوستان بتوانند از لطف این عزیزان بهره مند شوند :
آقای خشنود هیات کوهنوری خورموج 09171743230
آقای آذرکش هیات کوهنوردی برازجان 09171706544
خانم نیاکانی، انجمن گردشگری ورزشی بوشهر 09373849497
آقای احمد خوشقدم، پشتیبان نیسانی ما در سفر 09332389597
آقای درخشانی، پشتیبانی نیسانی دوم ما در سفر 09179345949
آقای حیدری دهیار بنجو 09179705686
آقای روشن رییس شورای بنجو 09175523039
آقای یوسفی، معتمد محل در بردخون 09176104318
آقای درویشی شورای روستای بردخون 09178766864
آقای چوبینه مسئول حسینیه در بردخون 09177791453
آقای شیخ سقا، از فعالان گردشگری بوشهر 09126103191
آقای قنبری، سیر و سفر بوشهر 09171719082
خانم شفیع زاده اقامتگاه سنتی در برکو نرسیده به دیر 09309179001
اقامتگاه مان همیشه سبز بوشهر 09177730642

View more external

Waypoints

PictographPhoto Altitude 23 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude -2 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 14 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude -6 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 8 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 4 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 18 ft
Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 18 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude -20 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 1 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 38 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 23 ft
Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 10 ft
Photo ofPhoto Photo ofPhoto

Photo

PictographPhoto Altitude 10 ft
Photo ofPhoto

Photo

Comments  (4)

  • Photo of maryamshirazi
    maryamshirazi Nov 27, 2018

    خانواده فوق العاده مهربان چوبینه نقطه عطف این سفر بودند

  • Photo of hadi1962
    hadi1962 Nov 28, 2018

    از بودن درکنار همرکابهای خوبی مثل شما رذت بردم

  • Photo of abmah
    abmah Feb 4, 2019

    بعد مدت ها یه سفر خواستم بیام نبردید منو

  • Photo of omid.marvi42
    omid.marvi42 Jan 13, 2023

    چقدر خوب و عالی نوشته بودید. و چه کار جالبی کردید که شماره دوستان رو برای استفاده بقیه گذاشتید سپاسگزار از لطف و مرحمت شما عزیز.

You can or this trail